سه گزینه پیش روی ایران است: ۱. رأی دادن به پزشکیان؛ ۲. رأی دادن به جلیلی؛ ۳. رأی ندادن.
جلیلی شهوت رییس جمهور شدن دارد. نرسیدن به این منصب برای او حسرت و تأسف خواهد داشت. پزشکیان بارها به زبان و در عمل نشان داده است که شهوت رییس جمهور شدن ندارد. لحن بیان و نوع موضعگیری او به نفس منصب ریاست گویای مناعت طبعی است که در جلیلی نیست.
رأی دادن به جلیلی (چه در توافق چه در اعتراض) نه باعث سقوط جمهوری اسلامی خواهد شد نه باعث افزایش مشروعیت و قدرت آن خواهد شد. حال و روز ایران و شهرونداناش را با به قدرت رسیدن جهالت متوهم وخیمتر خواهد کرد و زمینهی استثمار قدرتهای خارجی را فراهمتر میکند. نظام ضعیف و فاقد عقلانیت همیشه هزینه میدهد و هزینه میتراشد. کارنامهی سعید جلیلی خود بهترین گواه آن است.
رأی دادن به پزشکیان موقعیت ترمیم جامعهی مدنی را فراهم میکند. شهروندان ایرانی فرصتی پیدا خواهند کرد هر چند کوتاه برای التیام زخمهایی عمیق که باعث آسیبهای جدی مادی، معنوی و روانی به ایران و شهروندان ایرانی شده است. در رنج، آسیب و استیصال به دشواری میتوان تصمیم عقلانی گرفت. انسان زخمی و آکنده از کینه و خشم، غالباً با هیجان و عاطفه تصمیم میگیرد. در بدترین حالت، تفاوت پزشکیان و جلیلی در این است که بارها اذعان کرده است که «ما» – یعنی این نظام – بخشی از مسئله است و اینکه این نظام مقصر است. این سخن را چه بسا هرگز ما از نامزدی برای ریاست جمهوری این نظام نشنیدهایم. نفس همین دستاوردی تاریخی است برای مردم ما و جامعهی مدنی.
اما رأی ندادن. به گمان من رأی ندادن کارکردی مهم، مدنی و سیاسی میتواند داشته باشد. و کارکردش را تا هماکنون نشان داده است. در چهار انتخابات در ایران از ۱۴۰۰ به این سو – از جمله در دور اول انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ – کاهش و ریزش مشارکت پیامی محکم به رأس حاکمیت بود. جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند با برگ مشارکت گستردهی مردمی حکومت کند. از این پس – در مقطع فعلی – رأی ندادن به زیان آن کارکرد تمام خواهد شد. یک پیام را وقتی چند بار دادی و اثر نکرد، پیام بیخاصیت میشود. و رأی ندادن کنشی نمادینی است نه ناظر به عملی که مابهازای سیاسی داشته باشد. اینجا رأی ندادن به وضوح مترادف خواهد بود با به قدرت رسیدن جلیلی.
رأی ندادن در وضعیت فعلی تنها در صورتی معقول مینماید که قایل باشیم به اینکه رییس جمهور این کشور باید سعید جلیلی باشد. نظام شاید او را گزینهی مطلوب خود بداند. مخالفان نظام هم شاید او را گزینهی مطلوب خود بدانند. سؤال مهمی که از قایلان به رأی ندادن باید پرسید این است: چگونه است که آنها که به پزشکیان رأی میدهند باعث افزایش مشروعیت نظام میشوند (و انگشت در خون قربانیان میزنند) ولی شما که رأی نمیدهید و امتناعتان در عمل راه ریاست جلیلی را هموار میکند، کارتان باعث افزایش مشروعیت نظام و هدر رفتن خون قربانیان نمیشود؟ به قدرت رسیدن و تحکیم پایههای ظلم خیانت به خون قربانیان این نظام نیست؟
نوشتههای مرتبط:
- افسانهی شکستناپذیری نظام یکی از مصادیق نظریههای ابطالناپذیر که کمابیش در همه جا...
- سخنی با مسعود پزشکیان ابتدا میکنم به نقل عباراتی از بیانیهی ۱۶ میر دلاور...
- فروتن باشیم و مسئولیتپذیر نسخهی تصویری این یادداشت را در یوتیوب ببینید. شما آزاد،...
- با مرغ مرگاندیش از زندگی گفتن به این پدیده باید با تآمل و صبر نگاه کرد....
- در نهفت پردهی شب… داریم به آخر خط انتخابات میرسیم و خوب است نکاتی...