بهمن ۱۳۸۹

چراغی باید افروخت

برای همه‌ی دوستان و یاران نازنین‌ام که این روزها زخم‌ها از بیداد به جان دارند آن‌ها که زخم این بساط دروغ و بیداد در استخوان‌شان

به مردی که مُلکِ سراسر زمین…

چند ساعتی است که تلویزیون الجزیره تصاویری را از سردخانه‌ها از جنازه‌ی کشته‌شدگان نشان می‌دهد. مسیر اعتراض‌ها دارد تغییر می‌کند. خون‌ریزی‌ها مثل نفتی است که

فتنه‌ی دولت محمود

مدت‌هاست می‌خواستم این را بنویسم که دیگر باید آرام‌آرام از تعبیرهایی مثل «دولتِ کودتا» و «کودتاچی‌ها» کمی فاصله بگیریم و صورت‌بندی‌های بهتر و دقیق‌تری از

شده‌ام خراب و بدنام و هنوز…

امروز یادداشتی در فیس‌بوک دیدم (این‌جا) درباره‌ی اقبال بخشی از مردم به احمدی‌نژاد که مضمونی آشنا و قدیمی دارد و البته با مقدمه‌های‌اش می‌توان آهنگِ

به رغمِ مدعیان…

چند روز پیش، اجرایی از شجریان را با نی حسن کسایی در ملکوت آوردم (این‌جا؛ با عنوان «آیینه‌ی مهر‌آیین») که شاید چندان که باید کسی

بنشین به کنارم

نمی‌دانم آیا این اجرای تصنیف «بنشین به کنارم» دلکش را شنیده‌اید یا نه. این یکی در گلچین هفته‌ی شماره‌ی ۱۷ پخش شده است. متن تصنیف

صفیری ز پرده‌ی راک…

همیشه همه‌ی فریادها را نمی‌توان و شاید هم نباید نهان کرد. ولی بیانِ هر نکته‌ی نهانی، لزوماً به بانگ بلند نیست. گاهی با ناله‌ی حزین

جمله هیچ بر هیچ…

این «هیچ» کلمه‌ی زیبایی است. زیباست نه به خاطر این‌که کسی فکر کند از پوچی یا مهمل‌انگاری هستی می‌گویم. هیچ زیباست چون عظمت و مهابتی

گورِ گریه‌ی خاموش…

معنی بعضی حرف‌ها، سنگینی بعضی تعبیرها، مهابت بعضی تصویرها را آدم باید فقط در یک لحظه‌ی خاص کشف کند. همه‌ی آدم‌ها ممکن است قرآن بخوانند،

مهربانی کی سر آمد؟

گاهی اوقات سال‌ها طول می‌کشد تا آدمی بفهمد اتفاقی واقعاً افتاده است. گاهی اوقات آدمی روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌ها خود را می‌فریبد؛ می‌فریبد به

آیینه‌ی مهر‌آیین

دو-سه‌ روزی است که این آواز شجریان با نی حسن کسایی همدم لحظات من بوده است. آوازی است در شور، روی غزلی از حافظ. برنامه

نه هنگامِ پیروزی و فرهی‌ست…

در شمار آوردن حجم دروغ‌گویی‌ها، بی‌تقوایی‌ها و رذالت‌های قاعده شده و از حد استثنا برون رفته‌ی زمام‌دارانی که امروزه مقدرات مردم ما را به دست