نمیدانم آیا این اجرای تصنیف «بنشین به کنارم» دلکش را شنیدهاید یا نه. این یکی در گلچین هفتهی شمارهی ۱۷ پخش شده است. متن تصنیف را در ادامه آوردهام و میتوانید اصل تصنیف را به همان شکلی که در برنامهی گلچین هفتهی رادیو پخش شده است، بشنوید. (کلام پیش از اجرای تصنیف فریاد میزند که نوشتهی سایه است!).
تا آساید دلِ زارم بنشین، دلِ زارم بنشین
بنشین ای گل، به کنارم بنشین، دل زارم بنشین
سوز دل می دانی، بنشین تا بنشانی، آتش دل را
یک نفس مرو، که جز غم، همنفس ندارم
یار کس مشو، که من هم، جز تو کس ندارم
ای پری بنه به یک سو، ناز و دلفریبی
تا نصیبی از تو یابد جان بی نصیبی
ماه من به دامنام بنشین،
کز غمات ستاره بارم
شکوهها ز دوریات هر شب،
با مه و ستاره دارم.
من چه باشم بستهی بندت
نیمهجانی، صید کمندت
آرزومندت .
از غمات چون ابرِ بهارم،
ای به از گلهای بهاری
روی دلبندت .
ای شمع طرب،
سوزم همه شب
بنشین که شود طی شب تارم
بنشین، به کنارم بنشین
مرو مرو که بی تابم من
درون آتش و آبم من
دامنام ز اشک غم تر باشد
خارم ای گل بستر باشد
بیا بیا که نوشم جامی
ستانم از دهانات کامی
طرّهی تو بوسه باران سازم
گه جان یابم، گه جان بازم
مهِ فتنهگرم
چه روی ز برم؟
چون ز دلداری
آمدی باری
تا به پایت جان بسپارم
بنشین، دلِ زارم بنشین
مطلب مرتبطی یافت نشد.