شب شعر و موسیقی با سایه در لندن
گمان میکردم تقریباً تمام کسانی که اهل شعر و موسیقی هستند و ساکن لندناند، از برنامه باخبرند. پیداست که هنوز عدهای نمیدانند. جمعهی این هفته،
گمان میکردم تقریباً تمام کسانی که اهل شعر و موسیقی هستند و ساکن لندناند، از برنامه باخبرند. پیداست که هنوز عدهای نمیدانند. جمعهی این هفته،
چندین ماه است میان آسمان و زمین نوسان میکنم. هر روز تلنگری. هر روز ضربهای. هر روز حکایتی تازه است. برای راه رفتن، رفیقی لازم
پاکی پیر و جوان نمیشناسد. جوان اگر باشی، پاکی فضیلت است و صفتی پسندیده. اما آدمی خطا میکند. هر جوانی، دامن جوانیاش پاک نیست. جوانی
یکی از مهمترین مسألههای انسان معاصر اخلاق است. کافی است به حجم پژوهشهایی که در زمینههای مختلف اخلاق (از جمله اخلاقِ زیستی و اخلاق پزشکی
عاشقی خون جگر دارد. عاشقی با تنعم و تجمل کمتر میانه دارد. این خون جگر خوردن آدمی را پختهتر هم میکند. عاشقی، برای خودش فقهی
میرحسین موسوی در مناظرههای پیش از انتخابات، جملهای گفت که به اعتقاد من میتواند و باید الگوی حرکت اخلاقی باشد. مضمون آن جمله این بود
مقدسترین کارها را هم اگر بیطهارت و بیصفا بکنی، هر چه کردی میشود هباءً منثورا. اتفاقاً وقتی آدمها به مکانهای مقدس یا معنوی میرسند یا
آدمی خطا میکند. این خطاها هم او را میآلایند و هم مقدمهی پختگی میشوند. گاهی اوقات، خطاهای آدمی، جفای اوست بر خود. گاهی با همین
مضمون و مغز یادداشتِ پیشینام به گمان خودم بسیار روشن و صریح بود. از عمدهی نظرهای شفاهی و کتبیای هم که دریافت کردهام به همین
توضیح ضروری: این متن در ابتدا، با مشورت پارهای از دوستان، به قصد انتشار در موج سبز آزادی نوشته شده بود و بنا را بر
نماز ظاهری و باطنی تفاوت درجات و مراتب دارند. دشوار نیست ریا کردن با نمازِ ظاهری. نماز باطنی است که فقها دستشان به آن نمیرسد.
با الهام از نازنینام که شیفتهی معماری است نه کشفِ تازهای است و نه معرفتِ جدیدی به ما امروز اضافه میشود – بعد از چند
مغز نماز، نیاز است. نمازِ درست یعنی نمازی که نیاز در آن باشد. نمازی که شکستگی داشته باشد. و این نیاز را با دردمندی نسبت