صعب روزی، بلعجب کاری، پریشان عالمی
چند روزی است شدیداً دچار قحط و برهوت اینترنت هستیم؛ یعنی اینکه اتصال اینترنت ما اصلاً حال خوشی ندارد و دم به دقیقه غش میکند
چند روزی است شدیداً دچار قحط و برهوت اینترنت هستیم؛ یعنی اینکه اتصال اینترنت ما اصلاً حال خوشی ندارد و دم به دقیقه غش میکند
مدتی است که مرددم این را اینجا بنویسم یا نه. اما شاید دیر هم شده است. اگر در لندن، یا هر جای دنیا به ترجمهی
شاید در خیلی از وبلاگهای جدی و تفننی، یا مبتذل و غیر مبتذل (استفاده از فرهنگ خوابگردی!)، به این جمله برخورد کرده باشید که: «این
حالا دلام برای خودم، برای تو، برای همهی نجواهایام تنگ است. حالا فقط دوست دارم بعضی وقتها اگر خلوتی باشد، اگر رمقی مانده باشد، بنشینم
یکمدیر زمانی است که میخواهم یادداشتی برای سایت به اصلاح فرهنگی و ادبی لوح بنویسم که یا فرصت آن را نمییافتم و یا حال
نغمهی امروز را، باز هم، قطعهای را گذاشتهام که کویتیپور خوانده است. در ایران که بودم بسیار به ندرت پیش میآمد که حتی نام این
یکی دو سال است که ماجرای سلاحهای هستهای ایران بحث داغ اخبار جهان است. مدتی است که میخواهم یادداشتی برای نیروهای هستهای بنویسم و مجال
به سلامتی امروز بعد از صرف مبلغ معتنابهی پول زبان بسته معضلات رایانهای ما حل شد. عجالتاً تازه اتصال اینترنتی ما راه افتاده است که
روزگار اینترنتى ما بهتر که نشده است بدتر هم شده است! تازه اسبابکشى کردهایم دوباره اما هنوز اینترنت محل جدید راه نیفتاده است. تأخیر و
امروز در کنفرانسی که دانشگاه دربارهی اتحادیه اروپا تشکیل داده بود، دکتر علی پایا را دیدم که تازه از ایران بازگشته بود. شاید برای کسانی
مدتی است که استفاده از اُرکت در میان بسیاری از ایرانیان اینترنتباز رواج فراوان یافته است. حسین درخشان دربارهی آن قبلاً توضیحی نوشته که شرح