روزگار اینترنتى ما بهتر که نشده است بدتر هم شده است! تازه اسبابکشى کردهایم دوباره اما هنوز اینترنت محل جدید راه نیفتاده است. تأخیر و درنگ ما در نوشتن تنها از کمبود شدید امکانات است. در ضمن کسانى که شعر در آن یکشنبهى سرد را از صفحهى سلطان بانو مىخوانند کمى دقت کنند که آن شعر اولاً از آن ساعد باقرى است که بانو به او ارادت دارد و تنها دلیل نقش بستن آن غزل بر آن صفحه است (سید الملکوت براى این بل گرفته و از سر بخار معده و کمبود سوژه دل اى دل سر داده بود!!). دیگر این که آن شعر را خود من گذاشته بودم چون اول خودم از آن غزل خوشم آمده بود و بعد هم بانو! همین! هیچ خبرى نیست. زندگى اندرونى سلطان هم تنها به خودش مربوط است و بس!
مطلب مرتبطی یافت نشد.