راه دشوارِ ارادت
حافظ میگفت: «قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن» و چه راست میگفت! اما هم او بود که میگفت: «گذار بر ظلمات است، خضر راهی
حافظ میگفت: «قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن» و چه راست میگفت! اما هم او بود که میگفت: «گذار بر ظلمات است، خضر راهی
حافظ میگفت که: «ارادتی بنما تا سعادتی ببری». راست میگفت، اما به باور من نه همه جا. علیالخصوص در روزگار ما و با این انبوه
مطلب حاضر، مصاحبهای است که بیش از یکماه پیش با امیرحسین سام، نویسندهی «وبلاگ یک سبد آواز نو»، طبیب و آهنگساز ساکن آکسفورد (احتمالاً بعداً
این روزها بانو شدیداً در کار کشف قابلیتهای عجیب و غریب «ورد پرس» است. وردپرس را مدتها پیش آزموده بودم و بیش از دو سالی
۱. دیشب بعد از چند سال دوباره فیلم «المصیر» یوسف شاهین را دیدم و بسی لذت بردم. فیلم دربارهی زندگی ابن رشد و حاکمیت مسلمانان
خوشحالام که محمدمسیح باب گفتوگو و سخن گفتن از دغدغههایی را که میان بسیاری از ما مشترک است، باز کرده است. اول قدم پیمودن راه
هنوز دارم فکر میکنم به آن ایمیل محمد مسیح مهدوی دربارهی استشهادی بودن. فکر میکردم چه بنویسم که هم پخته باشد و هم به زبان
این روزهای شلوغِ پربهانه کمتر مجال میدهد که آدم خودش را با خودش و دروناش رها کند. اندکی که فشار کار کمتر شود و دغدغهای جانات
مجاورت با کاخ ملکه این چیزها را هم دارد! داشتم از چراغ قرمز خیابان روبروی اداره رد میشدم. ناگهان چند موتورسوار پلیس همهی ماشینها و
این روایت را چه بسا شنیده باشید که «اگر ابوذر آنچه را که در دلِ سلمان است بداند، او را کافر میخواند». این روایت را
امروز در پی مطلبی میگشتم دربارهی عین القضات همدانی در گوگل. به نتایج جالبی رسیدم. تا به حال دقت کردهاید که بیشتر اطلاعاتی که عموم