به نامِ شما…
یکی از شورانگیزترین غزلهای سایه، این غزل انقلابی است که شجریان آن را به آواز در یکی از چاووشها – که بعداً با نام «سپیده»
یکی از شورانگیزترین غزلهای سایه، این غزل انقلابی است که شجریان آن را به آواز در یکی از چاووشها – که بعداً با نام «سپیده»
خاموشی و سکوت، دو وجه دارد. یک وجه خموشی رو به جانب مرگ و مردهگی دارد. مردهگان، مردهگان معنا و مردهگان حقیقت، سخن نمیگویند. زبانبستهاند
یادداشتی که در زیر میبینید، به دعوت و خواستهی یکی از مجلات داخل ایران نوشته شده است. قاعدتاً انتظار داشتم اولین جای انتشارش همان مجله
امروز برنامهی گلچین هفتهی شمارهی ۴۴ را گوش میدادم که دربارهی عارف قزوینی است. با خودم گفتم خوب است این تصنیفهای عارف را که سیما
صحنهای در فیلم «ملکوت آسمان» ریدلی اسکات هست که در آن اورلاندو بلوم که حاکم وقت بیتالمقدس است با ساکنان مسیحی شهری که زیر حملهی
تاریکی شب، هنگام و جای نشو و نمای اهریمنان است. پلیدیها در تاریکی رشد میکنند. خفاشان تاب روشنایی روز و درخشندگی آفتاب را ندارند. مسألهی
این رازِ آشکاری است که زندگی من با شعر آمیخته است. شاعر نیستم ولی روزی نیست که شعری را نخوانم یا زمزمه نکنم. من هم
حامد قدوسی مدتی پیش یادداشتی نوشته بودم دربارهی درجه و میزان آمیختگیاش با اینترنت و فضای وب ۲ با عنوان «شرم پنهان نگاه» (که ادامهی
امروز گفتوگوی جمشید برزگر با اکبر گنجی و حمید دباشی را در برنامهی پژواک گوش میدادم. دباشی به نکتهی ظریفی اشاره کرد که کمتر دیدهام
مدتهاست که میخواهم چیزی دربارهی مرضیه بنویسم. اما به دلایلی که کمابیش روشن است، مردد بودم و همچنان هستم. با تمام این احوال، مرضیه خوانندهای
در جلسهای که دکتر سروش دربارهی نقش دین در سپهر عمومی سخن میگفت، در خلال صحبتهایاش اشارهای شد به نقش و جایگاه «عقل» در جهان
امشب دومین بخش از سخنرانی دکتر سروش دربارهی نقش و جایگاه دین در سپهر عمومی انجام شد. از جلسهی هفتهی پیشین به خاطر سفر محروم
قصه زیاد پیچیده نیست. انتخاباتی در ایران انجام شد. عدهای میگویند تقلب شد و کودتا شد (مثلِ مثلاً من) و عدهای هم میگویند نشد و
آدمی آب است و خاک. آبِ هستی او در برابر آفتاب وجود، برمیخیزد از میان و خاکاش به باد میرود. چیزی از او نمیماند که