محاربه، امنیت ملی و فتنهگران
یک بار دیگر سه کلمهی بالا را در ذهنتان مرور کنید. این کلمات در زبان چه کسانی بیشترین بسامد را دارند و چرا؟ اولین کلمه،
یک بار دیگر سه کلمهی بالا را در ذهنتان مرور کنید. این کلمات در زبان چه کسانی بیشترین بسامد را دارند و چرا؟ اولین کلمه،
سیاست بینالمللی در بحران است. این بحران تازه نیست. در ایجاد این بحران گروههای مختلفی دست داشتهاند (و بله، یکی از اینها همین رییس دولت
در توضیح شعارهای سکولاریسم نوع اول، که در یادداشتهای پیش ذکر آن رفت، به شعار «تمایز حوزهی خصوصی از عمومی» رسیدیم. مضمون این شعار سکولاریسم
چنانکه وعده کرده بودم، سعی میکنم نکات طرح شده در یادداشتهای پپیشین را با تفصیل بیشتری بنویسم. پیش از ورود به موضوع اصلی این یادداشت،
عدهای گمان میکنند که پیششرط رسیدن به دموکراسی، سکولار شدن است. جدای از نادرست بودن این مدعا، باز هم مفاهیم دموکراسی و سکولاریسم در این
کوتاه و مختصر مینویسم اما به زودی همین موضوع را با تفصیل بیشتری، با ارجاعات دقیقتر، بسط خواهم داد. مسأله ساده است: آیا دین با
بعضی حرفها – یا بعضی رازها – لازم نیست به صراحت گفته شود. بعضی در افشای برخی اسرار، دلیری ورزیدهاند و جان در سر این
چند روزی است که میخواهم تلفن بزنم به دوستی که چند تن از عزیزاناش در بندند و خودش در غربت افتاده است و رنج میکشد
شکافی در پیکرهی ستم افتاده است که ترمیمشدنی نیست. صدای در هم شکستن استخوانهای بیداد است که به گوش میرسد و هر که دلی دارد
امروز سالروز تولد پرویز مشکاتیان است. نوشتنام نمیآید. هر بار که فکر میکنم به این خالیِ پرناشدنی، بند دلام پاره میشود. غم به دلام
از امید نوشتن خوب است، اما کافی نیست. از امید گفتن، سویهی دیگری هم دارد. از نور گفتن، بی آنکه حکایتی از ظلمتِ عافیتسوز بگویی،
این یادداشت را پیش از بیانیهی موسوی نوشته بودم. اما همچنان انتشار آن را بیفایده تلقی نمیکنم چرا که گمان میبرم پرتوی میافکند بر جوانب
زنده بودن و زنده ماندن در این روزهای تلخ و سیاه آسان نیست. شاید فکر کنید با این درآمد، میخواهم از سیاهیها و نومیدی بگویم.
برای آن ویرانهترین نهاد – بدون هیچ شرحی دیگر! برای آنها که گمان میکنند رشوه، فقط این است که قاضی پول از کسی بگیرد تا