فروردین ۱۳۸۴

تذکره‌ی عاشقان

حال عاشقی حال غریبی است. وقتی آدم عاشق باشد، دیگر چشم‌اش پر است. به زمین و زمان بد و بیراه نمی‌گوید. گله‌ای هم اگر باشد

تذکره‌ی یقینیه

خیابانی که در آن زندگی می‌کنیم، فروشگاهی افغانی دارد و به ندرت پیش آمده است پا به این فروشگاه بگذارم و بانگ قرآن از آن

روییدن‌های دوباره

امسال، بر خلاف بسیاری از سال‌های پیش، از آن سال‌ها بود که آمدن بهار و قدوم مسیحایی‌اش را به تن و جان حس می‌کردم. چندان

هدیه‌ی نوروزی طربستان

به لطف حسین مهدوی، حبیبی شفیق و نادیده، تصنیف «یاد تو» استاد شجریان را به طور کامل در طربستان می‌گذارم، هدیت احباب را. آن‌ها که پیشینه‌ی

تذکره‌ی جنون‌ها – بهاریه‌ی دوم

آدم وقتی در احوال خودش دقیق می‌شود یا وقتی می‌خواهد خودش از خودش حساب بکشد، ناگهان با مشکل مهیبی مواجه می‌شود که هیچ مثل و

تذکره‌ی بهاریه

بهار که می‌رسد، از مثال رستاخیز طبیعت می‌توان به مقام محاسبه‌ی نفس رسید که در این سالی که بهار و تابستان و پاییز و زمستان‌اش

سیاست در لباس دیانت

عنوان بالا فریب‌تان ندهد. نمی‌خواهم از قرائت‌های خشک و جزم‌اندیشانه از دین سخن بگویم و به نقد آمیختگی دین و سیاست بپردازم. تنها کسانی که

باز هم افلاطون و علوم تجربی

گویا بحثی که دکتر سروش در انداخته است نتایج مبارکی دارد و بحث‌ها را دامن زده است. صاحب سیبستان بر یادداشت اخیر من نکاتی را

قفل اسطوره‌ی ارسطو و نگاه تجربی

در سخنرانی دکتر سروش در کانون توحید، که به زعم من انسجام و یکپارچگی جلسات پیشین را نداشت، نکته‌ی بسیار مهمی مطرح شد هر چند

تاریخ ناکامی مسلمین؟

امشب (حال دیگر دیشب) شنونده‌ی بخش ششم سخنرانی دکتر سروش با عنوان «ناکامی تاریخی مسلمین؟» بودیم. درباره‌ی این سخنرانی حرف زیاد دارم که می‌گذارم برای

تازه‌ها

نخست این‌که، صاحب کتابچه‌ی ملکوتی مرحوم، دفتر خویش را در حجره‌ای تازه گشوده است به نام «نقد». از آن‌جا که خود در یاد کرد آن

چهره‌ی خاکستری غزالی

تازه از دیدن فیلمی مستند، با عنوان «غزالی:‌ کیمیاگر سعادت»، درباره‌ی زندگی غزالی فارغ شده‌ام. این فیلم را اویدیو سالازار ساخته است که زاده‌ی لس آنجلس