تصریحات گفتمانی و جایگاه انسانِ ایرانی
از مهدی سپاسگزارم که با شکیبایی و حوصله یادداشت مرا خوانده است و در پاسخ مطلبی نوشته است. راه تفاهم ما ایرانیان از معبر همین
از مهدی سپاسگزارم که با شکیبایی و حوصله یادداشت مرا خوانده است و در پاسخ مطلبی نوشته است. راه تفاهم ما ایرانیان از معبر همین
سیاست میگوید «همچون مار عاقل باش»؛ اخلاق میافزاید که (به مثابهی شرطی محدودکننده) «و همچون کبوتری بیتزویر و ساده باش» ایمانوئل کانت؛ «فلسفهی عملی» (کیمبریج
در حاشیهی یادداشت گنجی و اعتراض صاحب سیبستان به او، فکر میکنم خوب است مسأله را از ارتفاع بالاتری ببینم. نقد مهدی به گنجی –
پرسش محوری این سلسله یادداشتها به سادگی این است: جایگاه اخلاق در سیاست کجاست؟ آیا سیاستِ اخلاقی داریم یا نه؟ پیش از اینکه بخواهیم این
پردهی نخست این صحنه، امید است. فردا نخستین روزی است که نوید کوتاهی شب را میدهد و امشب، این شب تلخ عبوس، با همهی درنگی
«آنکه با هیولاها دست و پنجه نرم میکند، باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک
موسیقی ما، روایت است. قصه است. حکایت است. اساساً هر موسیقیای از همین جنس است. آدمیان در موسیقی خودشان را میبینند و باز میشناسند. موسیقی
مسألهی اسراییل و جمهوری اسلامی در تخیل عمومی ایرانیان پیوندی تنگاتنگ با هم دارند. متأسفانه در فضایی که جمهوری اسلامی اتوریتهی اخلاقی و سیاسیاش را
(۱) در میان واکنشهایی که به مقالهی اخیر حمید دباشی تا امروز خواندهام، مقالهای در جرس منتشر شده است با عنوان «نامهای به روشنفکر پسااستعمارگرا».
(۱) پیش از این بارها نوشتهام (از جمله اینجا) که در روزگاری به سر میبریم که بسیاری از واژههای فخیم و کلمات شریف از فرط