«آنکه با هیولاها دست و پنجه نرم میکند، باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم میدوزد».
فریدریش نیچه، فراسوی نیک و بد، ترجمهی داریوش آشوری، ص. ۱۲۵ (چاپ سوم) – خوارزمی، تهران
یکی از پیروزیهای شگفتآور – و البته شرمآور و ضد انسانی – جمهوری اسلامی در تمام این سالها که غیریتتراشی و غیریتسوزی کرده است همین بوده که در نتیجهی قدرت گرفتن ذهنهای بیمار و توطئهاندیشی که در سیمای تمام هستی جز شر و پلیدی و اهریمنخویی نمیبینند، مخالفاناش هم به تدریج از جنس و رنگ خودش شدهاند و درست با همان منطقی عمل میکنند و سخن میگویند که جمهوری اسلامی در تمام این سالها سخن گفته است.
اخیرترین نمونهاش یادداشتی است که در روزآنلاین به قلم فرزانه روستایی منتشر شده است. دو بند نخستین این یادداشت – و در واقع حسن مطلع این نوشته – چنین است:
«در عجبم از عدالت دستگاه قضایی رژیم صهیونستی اسراییل که هیچ توصیه ای را از جایی نپذیرفت و رییس جمهور سابق خود را به ۷سال زندان محکوم کرد.موشه کاتساو [قصاب] به جرم آزار جنسی کارمندانش در دوران وزارت جهانگردی و نیزتکرار آن در دوران ریاست جمهوری زندانی شد و دادگاه استیناف اسراییل به این علت که او به جرم خود اعتراف نکرد و قصد داشت رای دادگاه را تحت تاثیر قرار دهد دو سال تعلیقی نیز به محکومیت او اضافه کرد. موشه کاتساو ایرانی الاصل قرار است با شالومو بنیزری وزیر سابق بهداشت از حزب مذهبی شاس هم سلول شود که به جرم رشوه خواری زندانی است. این دو شخصیت سیاسی دولت های سابق قرار است در یک زندان مذهبی که نماز اول صبح و روزه در آن اجباری است با هم محکومیت بگذرانند و از هیچ امتیاز خاصی در مقایسه با دیگر زندانیان برخوردار نیستند. ظاهرا اسراییلی ها به غیرازمسایل ارضی، در مبارزه با فساد اداری هم با کسی تعارف ندارند. وقتی از نخست وزیر اسراییل پرسیدند که آیا قرار است مجسمه کاتساو رااز کاخ ریاست جمهوری بردارند در پاسخ گفت مجسمه را می توان برداشت اما این بخش از تاریخ را نمی توان پاک کرد که رییس جمهور اسرائیل به چنین اتهام خجالت آوری زندانی شده است.
از محکومیت یک رییس جمهور در اسراییل می توان به سلامت دستگاه قضایی و کارکرد های دمکراسی دراین مجموعه سیاسی پی برد که در خاورمیانه سراسر فساد و رشوه خواری یک استثناست، و نیزمی توان دریافت چرا اعراب هیچگاه توانایی هماوردی با اسراییل را نداشته اند.» (متن عیناً – بدون کم و کاست – از روزآنلاین کپی شده است)
نویسنده در یادداشت بالا فقط روایت یک اتفاق را نمیآورد و سخناش صرفاً «توصیفی» نیست بلکه به روشنی «تجویزی»، «هنجاری» و «ارزشی» است. نویسنده از اینکه در اسراییل – که خودش هم نام «رژیم صهیونیستی» را بر آن میگذارد غافل از مغالطهی عظیمی که در همین دو کلمه و کنار «عدالت» نهادن آن نهفته است – رییس جمهور سابقاش محکوم به زندان میشود تعجب میکند و لابد ذوق میکند. چرا؟ چون: ۱) اسراییل دشمن جمهوری اسلامی است و بر عکس؛ ۲) تصویری که جمهوری اسلامی از اسراییل داده است، تصویری منفی است – و این منفی بودن منطقاً و عقلاً کمترین نسبت و پیوندی با مشروعیت داشتن خود جمهوری اسلامی ندارد؛ ۳) همان اسراییلی که اینقدر چهرهاش منفی است کارهایی میکند که جمهوری اسلامی – دستکم بنا به ادعای نویسنده – با این همه تبلیغاتاش نمیکند! نتیجهی این کنار هم نهادن عبارت به اختصار یک چیز بیشتر نیست: تطهیر اسراییل و ساختن چهرهای موجه، عدالتپرور و عدالتگستر از اسراییل.
ناگزیرم ملاحظه و تعارف را کنار بگذارم و مشخصاً از آنجا که نویسنده کوشش کرده این قصه را به حوادث پس از انتخابات ایران گره بزند، سخنام را صریح و بیپرده میگویم. این یادداشت به صراحت نشان از فقر دانش عجیب و حیرتآور نویسنده از ساختار سیاسی اسراییل و مقایسهی مغالطی دو دستگاه سیاسی دارد که هر دو سخت گرفتار بیماریهای مزمن سیاسی و اجتماعیاند با این تفاوت بزرگ که اسراییل هیولایی مجسم است که کمترین حرمت و اعتبار برای حقوق بشر، برای دموکراسی و برای عدالت قایل نیست. و نباید فراموش کرد که برای اسراییل حقوق بشر، دموکراسی و عدالت مقولهای است «قومی» نه «جهانشمول». حقوق بشر و عدالت اسراییل تبعیض دارد: برای خود یهودیان و میان خودشان – به خصوص برای کسانی که دل در گرو ایدئولوژی صهیونیسم دارند – خوب است و مطلوب و خواستنی ولی وقتی پای «دیگری» و «غیر» یعنی فلسطینی و عرب و غیر یهودی و غیر صهیونیست در میان میآید، حقوق بشر و عدالت و دموکراسی ناگهان زیر قید و بند «امنیت اسراییل» میرود و به مخاطره افتاده «نظام» و دوباره به رخ کشیدن لولوی «هولوکاست» و ملامت کردن وجدان تمام بشریت به خاطر جنایتهای هیتلر.
مقایسه کردن جمهوری اسلامی با اسراییل و کوشش برای نشان دادن اینکه اسراییل از جمهوری اسلامی بهتر است، مقایسهای است نه تنها خطا بلکه جنایتبار. مضموناش ساده است: از بغض جمهوری اسلامی به سوی تطهیر دشمنِ جمهوری اسلامی رفتن. این همان منطقی است که جمهوری اسلامی در تمام این سالها بر آن مشی کرده است. چطور؟ به این شکل که اگر فردا آمریکا سخن حقی هم بگوید، چون آمریکا گفته است، سخناش باطل است. جمهوری اسلامی خودش را همیشه با خوشآمد یا ناخوشآیند دشمنانِ تعریفشدهی خودش سنجیده است و کوشش کرده همیشه همان راهی را برود که ظاهراً – و گاهی اوقات هم باطناً – باعث نارضایتی و دلخوری رقبا، حریفان و دشمناناش شود. مخالفان جمهوری اسلامی هم درست با همین مهره بازی کردهاند و با همین مهره شکست خوردهاند: ابتدا دشمنِ تعریفشده و اعلامشدهی جمهوری اسلامی – از سوی خود جمهوری اسلامی یا دشمن آن – را شناسایی میکنند و سپس ناخودآگاه دوگانهی حق و باطلی در ذهن میسازند و از تقبیح یکی به ورطهی تقدیس یا تطهیر دیگری میلغزند. اگر جمهوری اسلامی بد است ـ یا وجدانمان به روشنی گواهی بر رذیلتهای آن میدهد – پس دشمن او و نقطهی مخالفاش لابد خوب است یا باید کوشش کرد و خوبی و پاکی و سلامتی در او سراغ کرد! و از همینجاست که نتیجهی شاذ و حیرتآور سلامت دستگاه قضایی اسراییل در برابر دستگاه قضایی ایران گرفته میشود، غافل از اینکه با این منطق چه بسا بشود حکم به سلامت بیشتر همین دستگاه قضایی پوسیده و ویرانهی جمهوری اسلامی هم داد (به یاد بیاورید محاکمهی کرباسچی را و بسیاری از کسانی که در ایران قدرت سیاسی و مالی بسیار داشتهاند ولی امروز ذلیلاند یا محروم و معزول).
بدتر از همهی اینها و شرمآورتر و دردناکتر، نتیجهگیری مختصر اما دردناک خانم روستایی است: « نیزمی توان دریافت چرا اعراب هیچگاه توانایی هماوردی با اسراییل را نداشته اند». از همین جمله پیداست که ایشان تاریخ نمیخواند و تاریخ نمیداند و چه بسا از این پس هرگز دلاش نخواهد که هیچ برگی از تاریخ خاورمیانه را ورق بزند. چیزی که خانم روستایی زیر عنوان «اعراب» نفی میکند، سلب مالکیت، نقض سیستماتیک حقوق بشر، تصفیهی قومی، و جنایت علیه بشریت است که مستند بینالمللی دارد و بارها سر از سازمان ملل در آورده است و تنها به مدد حمایت بیکران آمریکا و – البته بلاهتهای محمود احمدینژاد – تبدیل به یک پروندهی تمامعیار جنایت علیه بشریت در برابر نظام صهیونیستی نشده است. خوب است خانم روستایی یا بیشتر تاریخ بخواند یا جایی که قرار باشد چنین داوریهای کوتاه و صریحی بکند – آن هم در مسألهای تا این اندازه حساس – کمی بیشتر عنان قلماش را بگیرد و از بغض جمهوری اسلامی، سرود تحسین و ستایش برای نظام تبعیضآمیز و ضد-دموکراتیک اسراییل نخواند.
مسؤولیت این نوشته را من هم متوجه خانم روستایی میدانم و هم متوجه سردبیران و گردانندگان روزآنلاین. در بهترین حالت، این خطای آشکار را میتوانم از سر بیدانشی و ناآگاهی از تناقضهای سیستماتیک و فقدان مشروعیت بنیادین و پریشانی اخلاقی نظام و دولت یهودی اسراییل میدانم. نباید فراموش کرد که چون جمهوری اسلامی و بعضی از دولتمردان بیکفایت و جنجالآفرین و غوغاطلب آن که بحرانزا و بحرانزی هستند، نقد اسراییل و بسیاری از مواضع عدالتجویانه و آزادیخواهانه را به ابتذال کشانده است، نفس این نقدها از موضوعیت نمیافتند و بار مسؤولیت اخلاقی ما هم هیچ سبکتر نمیشود.مرتبط: اسراییل، ارض مقدس تروریسم یا افسانهی دموکراسی؟
مطلب مرتبطی یافت نشد.