توضیحی در باب ایمیلهای ملکوت
ظاهراً دو سه روزی است که ایمیلهایی مشکوک از آدرسهای ملکوت به افراد مختلف و از جمله خودم ارسال میشود. برخی از این ایمیلها (شاید
ظاهراً دو سه روزی است که ایمیلهایی مشکوک از آدرسهای ملکوت به افراد مختلف و از جمله خودم ارسال میشود. برخی از این ایمیلها (شاید
بالاخره امروز از مصیبتِ عظمای بودن در کرمان خلاصی یافتیم. چند ساعتی بیش نیست که به تهران رسیدهایم. هنوز مجال گرد هم آوردن آن همه
دو سه روزی است که ملکوت از عرصهی روزآمد شدن به دور افتاده است. تنها به اختصار همین نکته را میگویم که دلیل غیبت ما
امشب مطلب صفحهی آخر شرق را میخواندم به قلم سجاد پرهیز با عنوان «باز هم شجریان را آزردند». توقعام این بود که گزارشی را بخوانم
لازم دانستم توضیحی برای طربستان بنویسم تا هر روز ناچار به توضیح دادن نباشم. هنگامی که تصانیف موجود در طربستان را گرد هم میآوردم، تنها
برف میبارد! کرمان هوایاش برفی است! باور کردنی نیست. هنوز ساعتی نگذشته است که برای کاری تا ارگ رفته بودیم و قدم زنان خیابان شریعتی
فکر نکنید خبری شده است. اینجا اتصال اینترنت به طرز اسفناکی کم سرعت و طاقتسوز است. همین دیروز باغ شازده رفته بودیم و ماهان. امروز
کرمان نمونهای متوسط است از یک شهر ایرانی که به طور نامتوازن در معرض امواج مدرنیته قرار گرفته است و نسیم مدنیت غربی بر آن
سه چهار روز شده است که در کرمان هستیم و هر روزی که میگذرد چیزی جدیدی در این سرزمین مرا حیران میکند. این شهر و
گفتم که تازه دیشب به کرمان آمدهایم با الهه. یک نکته را عجالتاً مینویسم از کرمان. اینجا شهر مصیبتزدگان است. به هر خیابانی که پا
پیش از هر چیزی، از جانب خودم و الهه، از تمام نازنینانی که ازدواجمان را تبریک گفتهاند و در وبلاگهایمان پیام تبریک نوشتهاند، سپاسگزاری میکنم.
پریروز در میان مشغلههای فراوان حوالی ظهر بود که نزد مشکاتیان بودیم تا دیداری تازه کنیم و نسخهای از فیلم چرخ و فلک را به
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان / ایوان مدائن را آیینهی عبرت دان دندانهی هر قصری پندی دهدت نو نو /
مهرداد شوقی برای تبریک سالِ نو طرحی را با ایمیل فرستاده است. فهمیدنش کمی زحمت دارد. میگذارمش اینجا تا شما هم اندکی با آن کلنجار
دقایقی پیش اخبار شبکهی یک بیبیسی را نگاه میکردم. ظاهراً سفارت ایران مراسم بزرگداشتی را برای زلزلهزدگان بم برگزار میکند. تلویزیون بیبیسی با فردی به