دی ۱۳۸۴

مرثیه‌ای برای نوشتن!

هزار اندیشه‌ی تابناک و بی‌تاب در ذهن‌ام جوانه می‌زند و یک به یک پر پر می‌شود. لحظه‌های ناب به شتاب می‌آیند و مانند شهاب از آسمان

پولی‌فونی گسسته از هارمونی

مدت‌هاست درگیری ذهنی پیدا کرده‌ام با کار تازه‌ی همایون شجریان. آلبوم «نقش خیال» او به باور من نمونه‌ی برجسته‌ای است از یک کار چند صدایی

یک توضیح

صاحب سیبستان اشاره کرد که خوب است از مطالب دیگری هم که درباره‌ی شصت سالگی دکتر سروش نوشته می‌شود استفاده کنیم. در صفحه‌ی «نامه‌ی سروش»

سروش سال شصتم!

امشب شصتمین سال تولد دکتر سروش است. چندین ماه پیش به پیشنهاد عزیزی تصمیم گرفتیم که برای این روزی مجموعه‌ی جستارهایی را درباره‌ی دکتر سروش

اندر دواعی و موانع نوشتن!

چه باعث می‌شود آدم بنویسد یا ننویسد؟ واقعاً آیا چنان که حامد گفته است «رخوت» در وبلاگستان حاکم است؟ من این‌جور فکر نمی‌کنم. دست بر

شهید می‌سازیم و مسئولیت با خدا!

دقت کرده‌اید در این فاجعه‌ی دردناکی که رخ داده است چقدر دارد تبلیغات می‌شود برای این‌که جان‌باختگان را شهید معرفی کنند؟ این شهید سازی جدای

حسرت همیشگی

امروز خبر سقوط هواپیمای حامل خبرنگاران و عکاسان را که خواندم، باز یاد رفتن، یاد مرگ، تمام قد پیش چشم‌ام ایستاد و این شعر قیصر امین‌پور

اسباب‌کشی تازه!

مووبل تایپی را که ملکوت از آن استفاده می‌کرد به آخرین نسخه‌ی آن یعنی ام‌تی ۳.۲ ارتقاء دادم. در نتیجه، تعدادی از وبلاگ‌های ملکوت (یعنی