خرداد ۱۳۸۶

دوقطبی‌های افراط

۱. من معتقد به جبر تاریخ نیستم. به عبارت دیگر فکر نمی‌کنم رخدادهای تاریخی لزوماً تکرارپذیر باشند. اگر قرار باشد تاریخ به عقب برگردد، هیچ

یک کار درخشان رادیویی در عرصه‌ی اندیشه

خاطرم هست که وقتی ایران بودم، اسماعیل میرفخرایی مجری برنامه‌هایی بود درباره‌ی تاریخ، باستان‌شناسی، فرهنگ و مصاحبه با بزرگان کشور. آن روزها سخت شیفته‌ی آن

تردید

نمی‌دانم نام این وضعیت را چه می‌توان گذاشت. وضعیت نامشخص بودن، تصادفی بودن، بی‌حساب و کتاب بودن و در عین حال به شکل تجلی پیدا

ای شادی آزادی . . .

مدت‌ها پیش می‌خواستم – یا وعده داده بودم که این شعر سایه را در ملکوت بیاورم. شعری است آرمان‌خواهانه و سرشار از درد. شعری شیوا

ما همه متهم‌ایم

امروز دوستی تلفن زد از آن سوی اقیانوس و ذکری از شریعتی شد و سخنرانی‌اش «پدر، مادر، ما متهم‌ایم». وسوسه شدم سخنرانی را پیدا کنم

یک رویداد فرخنده‌ی وبلاگستانی

تمام عالم می‌دانند که من و عبدی کلانتری سخت اختلاف نظر داریم. اما اتفاق تازه‌ای که دارد می‌افتد، اتفاق فرخنده‌ای است: عبدی کلانتری حالا هم

منتقد کجا ایستاده است؟

در باب رواداری زمانه و میزان تحمل عبدی کلانتری آیا زمانه بی‌طرفی را رعایت می‌کند؟ با توجه با آن‌چه من امروز دیده‌ام، آری! (و بر

اعتدال در نقد

این قضیه‌ی آرامش دوستدار خیلی با مزه شده است. ببینید عده‌ای معتقدند که آرامش دوستدار با تمام انتقادهایی که از دین و «دین‌خویی» می‌کند، در