یک کار درخشان رادیویی در عرصه‌ی اندیشه

خاطرم هست که وقتی ایران بودم، اسماعیل میرفخرایی مجری برنامه‌هایی بود درباره‌ی تاریخ، باستان‌شناسی، فرهنگ و مصاحبه با بزرگان کشور. آن روزها سخت شیفته‌ی آن نوع برنامه‌ها بودم و البته بیان گیرای میرفخرایی هم آن روزها برای من بسیار جذاب بود. از همان روزها، همیشه آرزوی برنامه‌ای رادیویی را داشتم که به بزرگان حکمت و فلسفه بپردازد. سال‌های بعدی که در آمد، دنبال این بودم که ببینم روشنفکران – آن روزها دینی و این روزها همه‌شان – چه فضای رسانه‌ای – مکتوب، صوتی و تصویری – برای انتقال اندیشه‌شان دارند؟ من هنوز تحقق این را رؤیا می‌بینم، علی‌الخصوص تحقق متکثر و بی‌غرض این آرزو را. پیش‌تر اشاره‌های مختلفی کرده‌ام به این‌که چرا من فضای رسانه‌ای فعلی را متکثر نمی‌دانم (آشکار است که مقصودم رسانه‌های داخل کشور نیست). اما دو سه روزی است چیزی را در رسانه‌های داخل کشور کشف کرده‌ام که – اگر خطا نکرده باشم – کاری است واقعاً طرفه و بی‌نظیر. نخستین بار، اشاره‌ای به برنامه‌ی «سوفیا» در رادیو گفتگو را در وبلاگ همشهری وبلاگستان و همسایه‌ی جغرافیایی‌مان – حسین شیخ‌رضایی – یافتم. الآن لینک دیگری در هفتان پیدا کردم. رادیو گفتگو با عبدالکریم سروش شروع کرده است و در برنامه‌ی بعدی سراغ احمد فردید رفته است. پس از او برنامه‌ای درباره‌ی محمد مجتهد شبستری دارد. اسامی را دقت کردید؟ سروش و فردید پشت سر هم!‌ به این می‌گویند تکثر تمام عیار رسانه‌ای آن هم در کشوری که سروش در آن مغضوب است و فردید محبوب. مجتهد شبستری از دانشگاه کنار گذاشته می‌شود و اساساً نسل روشنفکران دینی در حال هجرت‌اند. به هر حال، این کار بسیار معنادار است، هم برای رسانه‌های داخل و هم برای رسانه‌های خارج از کشور. بدون هیچ شکی این کار رادیو گفتگو سخت ستودنی است. نفسِ‌ این کار به قدر کافی گویاست و انباشته از نشانه و معنا. از هر جهت که به ماجرا نگاه کنید، کاری است مهم و ارزشمند. کاش سایر رسانه‌ها هم کمی تکان بخورند و فضای فکری‌شان را متکثرتر کند. من هنوز به گشوده شدن،‌ دموکراتیک‌تر شدن و متنوع‌تر شدن رسانه‌های خارج و داخل کشور امید دارم. تمام مسئولیت متکثرتر کردن رسانه با مخاطب و شنونده‌اش نیست. مخاطب امکانات رسانه‌ای و بسیاری از مواهب گردانندگان رسانه را در اختیار ندارد. رادیو گفتگو تا این‌جا نشان داده است که تعصب‌های جزم‌اندیشانه و ایدئولوژیک هدایت‌کننده‌ی کارش نیستند. این کار رادیو گفتگو می‌تواند سرمشق خوبی برای خیلی‌ها باشد.

این را که نوشتم بهتر است این را هم اضافه کنم. اساساً مخاطبان رسانه‌های مختلف به ندرت پیش می‌آید با آن رسانه عقد اخوت ببندند. ما رسانه‌ها را برای این می‌خواهیم که آن‌چه دوست داریم در آن بیابیم و اگر رسانه‌ای دیگر را می‌خوانیم یا می‌بینیم که اساساً‌ از حوزه‌ی علایق ما خارج است، فقط برای کسب اطلاع است نه با شوق و علاقه. مثال‌های‌اش فراوان است. خیلی پیش آمده است که مثلاً من وبلاگی را مرتب خوانده‌ام اما بعد به دلیلی از آن وبلاگ و نویسنده‌اش دلسرد شده‌ام و هر چند ماه یک بار هم آن صفحه را باز نکرده‌ام. مثال دیگرش این: من نزدیک به یک سال است که صدای رادیو فردا را نشنیده‌ام! وب‌سایت‌اش را هم دیر به دیر می‌بینم. بی‌بی‌سی را تقریباً هر روز می‌بینم. وب‌سایت زمانه را هر روز می‌بینم و الخ. اما کافی است مثلاً محتوای رادیو فردا تغییر کند یا متحوای بی‌بی‌سی افت پیدا کند، آن وقت طبیعی است که من هم نظرم تغییر می‌کند. باید دید رادیو گفتگو از دل کدام رسانه در می‌آید و چه اتفاقی در آن رسانه افتاده است که ناگهان این تکثر در آن رسوخ کرده است. بعضی از مخاطبان اگر آن‌چه را می‌خواهند در این رسانه پیدا نکنند، قطعاً سراغ رسانه‌ای دیگر می‌روند. رسانه‌ی هوشیار و آگاه بیشتر تلاش می‌کند دایره‌ی مخاطبان‌اش را گسترش دهد و مخاطبان جدی‌اش را حفظ کند. حرف برای گفتن زیاد است. عجالتاً همین حاشیه‌ها باشد تا بعداً تکمیل‌اش کنم.

بایگانی