فروردین ۱۳۹۰

بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش

شجریان ابوعطایی دارد در گلهای تازه – شماره‌ی ۱۰۴ – که با تار فرهنگ شریف روی غزل حافظ می‌خواند. ساعتی پیش فکر می‌کردم چیزی درباره‌ی

دایره‌ی خودی-بیخودی و رهِ افسانه

مقصود آفرینش شناخت است. شناخت آدمی. منزلت این طرفه آفریده‌ی نازنین که آفریدگاری می‌تواند و می‌‌داند. این معنا را در طول تاریخ به هزاران زبان

بیایید بیایید به گلزار بگردیم…

این هدیه‌ی نوروزانه‌ی طربستانی ملکوت، آلبوم «شور انگیز» ساخته‌ی استاد حسین علیزاده است با آواز شهرام ناظری. به اعتقاد من این آلبوم یکی از بهترین

به پیشواز نوروز

از امروز تا فرا رسیدن نوروز دو سه روزی باقی است. حتماً تا آن وقت باز هم این‌جا چیزهایی خواهم نوشت. حرف بسیار است. آرزو

وطنی که در جان است نه روی کاغذ!

به چه کسی می‌‌گویند ایرانی؟ واقعاً از خود پرسیده‌اید؟ دیده‌اید چقدر طیف پاسخ‌ها مختلف و متفاوت است؟ هویت ایرانی را دقیقاً چه چیزی تعریف می‌کند؟

چهار آواز اصفهان از شجریان

چهار آواز از شجریان هست که از محبوب‌ترین آوازهای اصفهان است که از شجریان می‌پسندم. جز این‌که دست‌کم دو آواز اصفهان دیگر هست که سخت

اما امید همره من ماند…

این‌که شعر «سنگواره»ی سایه را با اجرای بوسلیک بنان، روی غزل شهریار با آهنگ روح‌الله خالقی کنار هم می‌آورم، چندان مناسبت خاصی ندارد. چند روزی

آخر قصه کدام است؟

۱. امروز بیش از سه هفته است که میر دلاور و شیخ مبارز جنبش سبز به معنای دقیق کلمه ناپدید شده‌اند. به کار بردن تعبیر

صالح و طالح به صورت مشتبه

برای اولین بار است این حال بر من می‌رود. در طول این دو سال گذشته حتی یک بار چنین اختیار از کف نداده‌ام. حتی یک

رهزن دهر؛ کیمیای زمان

همیشه کسانی که در قدرت هستند، از یک پهلوان شکست‌ناپذیر و مدعی بلامنازع غافل‌اند. آن‌ها به هر حیله و شیوه‌ای که در تحکیم، استمرار و