دلالت خیر
رفت به سمت کتابخانه. حافظِ سایه را کشید بیرون. دستی به سر و روی کتاب کشید. سرش را چسباند به حاشیهی کتاب. زیر لب چیزی
رفت به سمت کتابخانه. حافظِ سایه را کشید بیرون. دستی به سر و روی کتاب کشید. سرش را چسباند به حاشیهی کتاب. زیر لب چیزی
وقتی با کسی خو گرفته باشی و سالها با او زیسته باشی، هر خبری از او وجودت را تکان میدهد؛ همان حکایت صاحبخبر بیامد و
خاستگاه دموکراسی یونان است؟ بیشتر مردم ذهنیتی دربارهی دموکراسی دارند که مبتنی بر تبلیغات رسانهای و آموزشهای سطحی کتابهای درسی و تاریخی است. شواهد تاریخی
این چند روزی که در دیار پروسیان بودیم نه فرصت چندانی برای وبلاگنویسی بود و نه حتی مجال مرقوم کردن رقعهای برای دفتر دیوانی. ولیعهد
دیروز رسیدهایم آلمان. از لب مرز هلند تا اسن راه آمدیم. دو سه روز قبل از حرکت کمر درد شدید عود کرده بود که به
چند شبی از کنسرت شهرام ناظری در لندن گذشته است و او حالا دیگر در ایران است. شبی که از کنسرت برگشتیم حس نوشتن نداشتم.
مقالهای که فولکس کرانت دربارهی رادیو زمانه منتشر کرده بود، مقالهای حیرتآور بود. من همیشه رادیو زمانه را در پوشش دادن گسترهی وسیع اندیشههای دینی
بیزارم از هر چه مسلمان قشری ظاهربین. مسلمانی که دردِ حیوان را نفهمد، درد انسان را چگونه خواهد فهمید؟ گیر افتادهایم وسط مشتی مسلمان بیسواد
خواستم تفسیرت کنم. دیدم همه چیز را داری به اولاش بر میگردانی. فهمیدم با اهل تأویل از تفسیر گفتن کارِ خامان است. چشم! «بشستم دست
۱. گفتمان «حق» در برابر «باطل» و «سفید» در برابر «سیاه» و نگرش دوگانهساز، گفتمانی است که دیگر نه از اهل خرد دلبری میتواند کردن
آخر چرا دروغ میگویید؟ چرا؟ توی روز روشن آن هم! جوری حرف میزنید که اگر کسی هرگز توی تظاهرات ضد جنگ لندن نبوده باشد فکر
سنگ خارا . . . علیرضا قربانی . . . آن هم فرهاد فخرالدینی: بدون شرح . . .
بسیاری از مفاهیمی که امروزه مبنای تمدنهای غربی و دولتهای لیبرال دموکرات قرن حاضر هستند، عمدتاً مبتنی بر ارزشهای پایهی انسانی به شمار میروند. آیا
احمدینژاد به حق دارای یکی از «قراضه»ترین دیپلماسیهایی است که تا به حال در تاریخ سیاسی ایران وجود داشته است (چند روز پیش دوستی این
همین جملهی کوتاه را میگوید: «مهربانی کافی نیست». راست میگوید. دستات که از همه جا کوتاه باشد، در بهترین حالت، متهم به تنآسایی هستی، متهم
بزرگترین آفت طاعت که همیشه در کمین دینداران است همین توانایی بر طاعت است. همین که مدتی به تکرار میبینی که قدرت بر عمل به
میگویند – در روایات دینی – که تقدیر رخدادهای هر سال در شب قدر آن سال رقم میخورد تا سال بعد. دیروز داشتم فکر میکردم
همیشه با خودم فکر میکردم آیا ممکن است روزی زندگیام چنان تغییر کند که اگر امروزم را با دیروز مقایسه کنم، هیچ شباهتی نتوانم پیدا
شب قدر آدم نمینشیند پای کامپیوتر با کسی چت کند. چت هم اگر قرار باشد بکنی، باید با خدا چت کنی! . . . یا