این چند روزی که در دیار پروسیان بودیم نه فرصت چندانی برای وبلاگنویسی بود و نه حتی مجال مرقوم کردن رقعهای برای دفتر دیوانی. ولیعهد درگاه با آن زبان شیریناش حکایتی نوشته بود، خوشامدی گفته بود. نه حال و روز جسمی خوشی داشتم و نه فرصتی باقی مانده بود. اکنون که برگشتهایم لندن سلسلهای از عکسها را میگذارم. اولی عکسی است در ایستگاه قطار کرِفِلد. بعدیها همه در دوسلدورف گرفته شدهاند. عمدتاً کنار راین است. برای بعضیها توضیح میگذارم. فرصتی اگر شد و دل و دماغی بود برای هر کدام توضیحکی مینویسم.
مطلب مرتبطی یافت نشد.