شب قدر

شب قدر آدم نمی‌نشیند پای کامپیوتر با کسی چت کند. چت هم اگر قرار باشد بکنی، باید با خدا چت کنی! . . . یا احتمالاً با عشق، با معشوق، با حضور، با تمام مهابت او . . . تازه می‌شود با ضربتی که بر فرق علی فرود آمد و رستگارش کرد هم چت کرد؛ با آن زخم مقدس. می‌شود با او، می‌شود با زخم گفت‌وگو کرد. هنوز به وقت لندن چند ساعتی مانده است تا آن ضربت بر فرقی فرود بیاید که خود فارق خیر و شر بود.

پ. ن. آن‌قدر نشستیم به انتظار قدر که آسمان لندن گریستن‌اش گرفت و ما با چشم‌های خسته مشغول چای نوشیدن‌ایم!

بایگانی