یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود!
وقتی در عادیترین شرایط، عرصه را بر معقولترین و طبیعیترین رفتار و گفتار مردم تنگ کردی، ناگزیر مردم به زیرکی و رندی، متوسل به نامتعارفترین
وقتی در عادیترین شرایط، عرصه را بر معقولترین و طبیعیترین رفتار و گفتار مردم تنگ کردی، ناگزیر مردم به زیرکی و رندی، متوسل به نامتعارفترین
من از حافظ خوشام میآید چون خیلی با مرام است. اهل خالیبندیهای الکی نیست. خالی بندی هم که میکند، خودش خندهاش میگیرد و بعد جوری
۱. صوفیان جمله حریفاند و نظرباز ولی زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد ۲. مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد که نهاده است به
در استقبال از یادداشت یاسر میردامادی: «گفتوگو» آیین درویشی نبود؟ موضوع احتیاج به توضیح بیشتر دارد. پادکستی است شتابزده. گوش بدهید و اگر نظری دارید
«زمانی که کشور تحویل انقلاب شد کشوری عقب افتاده، مخروبه و دست چندم بود و هیچ بخش اقتصادی کشور در جای شایستهای قرار نداشت…روستاها، علم،
تو حالِ مرا چه میدانی که با هر دو دستات و با تمام انگشتهایات میتوانی وبلاگ بنویسی؟ تو چه میدانی که آنکه روزی دودستی دو
قطعهای از نامههای عین القضات است. حرفهای خودم را از تویاش پاک کردم. اول و آخر قطعه، قطعاتی از سه تار پرویز مشکاتیان در نواست.
برخیز و بزن بر دف رسوایی فسقی که در این پردهی پرهیز است!
ننوشتن سخت است. پادکست ساختن هم دارد سخت میشود! حوصلهی بحث و جدل ندارم. کار زیاد دارم. درسها روی هم تلنبار شده است. واقعهای مهم
این هم پادکستِ دوم. حاشیهای هم در باب سخن قبلی اضافه کردهام و اینکه چرا مولوی دریایی به عمق یک وجب نیست و وصف دایره
پستِ صوتی است. بشنوید! Flash Player upgrade required بانو میگوید عین ملاها و آخوندها شده است!!
ای فسانه، فسانه فسانه ای خدنگِ تو را من نشانه ای دوای دل ای داروی درد همره گریههای شبانه با منِ سوخته در چه کاری؟
در درگه ما بندگی/عاشقی یک دله کن هر چیز که غیر ماست آن را یله کن یک صبح به اخلاص بیا بر در ما/در بر
این غزل سایه را شجریان در آلبوم «شب، سکوت، کویر» خوانده است. با همراهی کیهان کلهر و حاج قربان سلیمانی مرحوم. Flash Player upgrade required
۱. «خیال نکنید برپایی آرمانها به سهولت قابل دسترسی است. اگر به این سادگی بود حاکمیت امام علی(ع) که تجلی اسماء الهی است، موفق میشد.»
برگردیم به عالم خوش و شیرینِ شور و حالِ شعر و موسیقی! این غزل مشهور و دلنشین سایه را محمد معتمدی خوانندهی گروه شیدا با
چند روزی است به این ماجرای دانشگاه زنجان فکر میکنم و مدام سعی میکنم از وارد شدن به ماجرایی که همهی جوانباش را نمیدانم پرهیز
این هم تصنیفی است در سهگاه روی شعر سایه. اجرای گروه شیدا. آهنگ از محمدرضا لطفی. من سخت شیفتهی این بیت غزل بودم: پیش تو
مدتهاست میخواستم چیزی بنویسم دربارهی کارهایی از شجریان که روی اشعار سایه هستند. اولین چیزی که به ذهنام رسید، این تصنیف حزنانگیزِ کوچهسار شب است.
داشتم این نامهی کوبنده و پرمغز ابراهیم گلستان به نادر ابراهیمی مرحوم را از شهروند امروز میخواندم. یک بند این نامه، مانند سر تا پایاش
مدتهای درازی است که میخواهم این را بنویسم و بسی حرف نگفته دارم که در پیاش بنویسم. این بخش از مصاحبهی اخیر محمدرضا شجریان را
بازی فرانسه و هلند دارد شروع میشود و تلویزیون پخش سرود ملی فرانسه را نشان میدهد. تصاویر بازیکنان به ترتیب از جلوی دوربین عبور میکند
لب لباب مثنوی و گزیدهی شمس شفیعی کدکنی سالهاست که همدم من بودهاند و شاید در اکثریت قریب به اتفاق سفرهایام به هر جای دنیا
هوا گرم است. از آسمان آتش میبارد انگار. میگوید: «من میخوام شله زرد بخورم». سرم را بر میگردانم میبینم از توی یخچال «گوجهسبز»هایی را که
هزار بار تا به حال سعی کردهام این مسألهی مزاحمتهای وبلاگی امیرفرشاد ابراهیمی ختم به خیر شود و هر بار که این اطلاعرسانی به روز
ده دوازده روز گذشته را سفر بودم. برای کار رفته بودم ایران و بیشتر وقتام در مشهد صرف شد. یک روز آخری هم که ایران
اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم؟ اوست گرفته شهرِ دل، من به کجا سفر برم؟!
خوانندهی افغان میخواند: «یا مولا علی مردا را نشرمان / رخ از جان بی مردا بر نگردان» بشنوید این ترانه را با صدای داوود سرخوش
۱. تا هوا تازه است، ایمان تازه نیست / کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست ۲. باز هوای وطنام آرزوست / تکیه به کنعان