حافظ و صوفیان

۱. صوفیان جمله حریف‌اند و نظرباز ولی
زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد

۲. مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد
که نهاده است به هر مجلس وعظی دامی

۳. آن تلخ وش که صوفی ام الخبائث‌اش خواند
اشهی لنا و احلیٰ من قبله العذارا

۴. عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی‌عملان واجب است نشنیدن

پ. ن. برای این «وعظ» پادکستی ساخته بودم. ویران شد! بعد با خودم فکر کردم:
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان
هر چه کردیم به چشمِ کرم‌اش زیبا بود!

بایگانی