تا غول بیابان نفریبد به سرابت
چشماندازهای پیش روی ایران را باید به دقت و البته با مسئولیت سنجید و تصمیم گرفت. اولین شرط سنجش درست این است که از عواطف
چشماندازهای پیش روی ایران را باید به دقت و البته با مسئولیت سنجید و تصمیم گرفت. اولین شرط سنجش درست این است که از عواطف
یکی از مصادیق نظریههای ابطالناپذیر که کمابیش در همه جا به کار میروند و کسی هم اهمیت نمیدهد ببیند آیا اینها ارزش تحلیلی دارند یا
ابتدا میکنم به نقل عباراتی از بیانیهی ۱۶ میر دلاور جنبش سبز که تبلورش را امروز در روی کار آمدن چهرهای متفاوت با قاعدهی این
در انتخاباتی که گذشت، سه نتیجه محتمل بود و خارج از این سه گزینه، هر اتفاق دیگری یا رؤیافروشانه بود یا شیادانه. گزینهها اینها بودند:
زبانم مو در آورد بس که این را نوشتم: آنها که از گزارش هتاکیهای جنسیتی آدمهایی که همسویی سیاسی با آنها دارند (از گزارشکننده) رنجیدهخاطر
بخشی از تحریمگران تندرو به چیزی کمتر از فروپاشی محض جمهوری اسلامی راضی نبودند و به همین دلیل هر چیزی فروتر از آن و کمتر
امروز با رفیقی گپ میزدیم دربارهی دانش و عدم قطعیت معرفتی یا در واقع ظنی بودن شناخت انسان. داشتم توضیح میدادم که میان اعتماد به
نسخهی تصویری این یادداشت را در یوتیوب ببینید. شما آزاد، مستقل، بالغ و رشید هستید. مرعوب پرخاشها و نهیبها و افترائات کسانی که زبان به
سه گزینه پیش روی ایران است: ۱. رأی دادن به پزشکیان؛ ۲. رأی دادن به جلیلی؛ ۳. رأی ندادن. جلیلی شهوت رییس جمهور شدن دارد.
اصلاحطلبان با کلیتشان با افول شدید محبوبیت مواجه بودهاند و در حقیقت پس از دورهی دوم روحانی سقوط آزاد کردهاند. ولی این نباید باعث شود
از نسبت آراء چه میفهمیم؟ اینکه در کل ۴۰ درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند، پاسخی کوبنده به حکومت است. توضیحاش را قبلاً
بازی با مفاهیم موسع و مبهم و انتزاعی کانون ارتزاق استبداد و تمامیتخواهی است. خیلی مشخص بگویم که هر وقت از سر تا پای ادعایی
راهبرد تسطیح میدان سیاست در ایران به خیال من چنین پیش رفته است: برکشیدن پایداریچیها در برابر تمام صفبندیهای دیگر سیاسی در ایران (از جمله
به این پدیده باید با تآمل و صبر نگاه کرد. چیزی در جامعهی ایرانی در این سالها ریشه دوانیده که جمهوری اسلامی سالهای سال است
صفبندیهای سیاسی یکسره به هم ریختهاند. جامعه ایرانی پوست انداخته است. جامعه مدنی چند پله بالغتر شده است. اهل تحریم هنوز هستند. مدافعان سنتی جمهوری
داریم به آخر خط انتخابات میرسیم و خوب است نکاتی را که در این سههفته به نظرم مهم بوده است یک بار دیگر اینجا فهرست
رفیقی پرسید چه شد که در این چند هفته موضعات تغییر کرد. این را جاهای دیگر به اختصار گفتهام ولی برای ارجاع خودم و
رییس جمهور شدن پزشکیان فقط برای جبههی پایداری و طیف رییسیچی نظام خطرناک نیست. معترض و شاکی فراوان دیگری هم دارد که نقطهی تللاقی
بر خلاف تصور عدهای که از پزشکیان توقعات عجیب و غریبی دارند، به خیال من پزشکیان آدمی است در قد و قامت رهبری سیاسی
این نکات را پس از گفتوگوهای مکرر با دوستان (و مشاهدهی آراء دشمنان) مینویسم و فکر میکنم دست کم به خود من تصور روشنتری
نخستین نکتهای که باید به روشنی گفت این است که صاحب این قلم هیچ انتظار ندارد در ایران توسعهی سیاسی و فرهنگی یکشبه اتفاق
پختگی سیاسی و بلوغ در تصمیمگیریهای مدنی به سادگی به دست نمیآید. این پختگی در میان مردم ما وجود دارد ولی این تصور که
انسان موجود پیچیدهای است. یکی از دلایل سلطهی حیرتآور آدمی بر طبیعت و جهان – و البته دست دراز کردناش بر آن و تصرف ویرانگراش