شطرنج انتخابات در ایران ۱۴۰۳

 

بر خلاف تصور عده‌ای که از پزشکیان توقعات عجیب و غریبی دارند، به خیال من پزشکیان آدمی است در قد و قامت رهبری سیاسی اثرگذار که زبان مخاطب اصلی‌اش را خوب می‌فهمد و با او همدلی دارد. مخاطب پزشکیان طبقه متوسط نیست. ارزشی آماس‌کرده از حرام بخوربخور هم نیست. توده‌ی مردم مخاطب اوست.

پزشکیان در همین مدت کوتاهی که در انتخابات غیرمنتظره‌ی پیش آمده با مرگ رییسی، پس از حذف لاریجانی و جهانگیری (گزینه‌های محبوب اصلاح‌طلبان و نو-اصلاح‌طلبان) حرف زده است، جای‌ خود را در دل بسیاری باز کرده است و همین شخصیت پزشکیان است که طبقه‌ی «مردد» را به وجود آورده است.

جامعه‌ی ایران پوست انداخته است. سیاست‌اش هم با سرعتی باورنکردنی دارد پوست می‌اندازد. تقسیم‌بندی‌ها و جناح‌های سیاسی یکسره بی‌معنا شده‌اند. اصولگرای سابق اصلاح‌طلب شده و اصلاح‌طلب سابق مدافع نظام. همه چیز را باید از نو دسته‌بندی کرد. این برچسب‌ها دیگر جوابگو نیستند.

به یاد داشته باشید که در انتخابات پیش رو، کسانی برای اولین بار موقعیت حقوقی رأی دادن پیدا می‌کنند که سال گذشته جنبش مهسا را تجربه کرده‌اند. غول خفته‌ی جامعه‌ی ایرانی این بار از نامحتمل‌ترین منفذ جمهوری اسلامی – یعنی انتخابات تحت تسلط شان – بیرون می‌زند. و بله،‌ وضع با خرداد ۷۶ هم تفاوت دارد. بلوغی که الآن در جامعه‌ی مدنی می‌بینم نه در ۷۶ بود و نه در ۸۸.

آن‌ها که روز جمعه رأی خواهند داد (یا تردیدشان را کنار می‌گذارند) یک سال رفتار تحقیرگرانه و فرعون‌وار حکومت را با زنان و دختران جامعه دیده‌اند. انتخابات روز جمعه برای بسیاری رفراندومی است بر استمرار یا رد سه سال زمام‌داری رییسی. مردم دیگر ادامه‌ی رییسی را نمی‌خواهند.

آزمون روزهای آینده این است که ببینیم قالیباف و جلیلی چطور با هم کنار خواهند آمد یا چطور همدیگر را خنثی خواهند کرد. در هر صورت به نفع پزشکیان تمام می‌شود. همین نکته است که باعث شده است بعضی از کسانی که سوء ظن شدید دارند کل ماجرا را مهره‌چینی دقیق و سنجیده‌ی خامنه‌ای بدانند.

دور از ذهن است که خامنه‌ای/نظام به این دقت مهره‌چینی کرده باشد که بتواند با سوار شدن روی دوش مردم و بدون توسل به رفتارهای حذفی قضایی و بی‌آبرو کردن خودش، عناصر ناکارآمد و متوهمش را حذف کند و برگردد به دوره‌ی کارگزاران باکفایت و مدیر. باید دید.

من چشم‌انداز پیش روی ایران و مردم ایران را روشن می‌بینم. خیال می‌کنم مردم ما مزد طاقت رنج‌آزمای خود را خواهند گرفت که در این سال‌های سخت و سیاه با زخم‌های بی‌شماری که بر تن و جان‌شان دارند، همه‌چیز خودشان و خانه‌شان را به کام تباهی و پوچی نفرستاده‌اند. هنوز مترصد فرصت‌اند.

پ. ن. عکسی که می‌بینید پشت جلد کتابی است با عنوان «چهره‌های مختلف رأی‌‌ دادن راهبردی: رفتارهای تاکتیک در نظام‌های انتخاباتی اطراف جهان» (چاپ سال ۲۰۱۸ از انتشارات دانشگاه میشیگان) که خواندن‌اش را توصیه می‌کنم. این حاشیه را از این جهت آوردم که فکر می‌کنم انتخابات پیش رو را باید مثل یک آدم مریخی تحلیل کرد. از یک سو باید کاملاً از حیث عاطفی خود را از وضعیت ایران جدا کرد و از سوی دیگر باید تا حد امکان گوش‌مان را روی زمین بگذاریم و صدای نهفته‌ی زیرپوست جامعه را با دقت و توجه بیشتری گوش کنیم.

مرتبط: ۱. تأملات روزهای آخر در دفاع از رأی به پزشکیان؛ ۲. چطور به این‌جا رسیدم؟

بایگانی