شیب لغزان جهان دوقطبی
زمینهی جهانی در دنیای دوقطبی – دنیایی که در آن یک سو خیر محض و مطلق است و سوی دیگر شر و اهریمن مجسم –
زمینهی جهانی در دنیای دوقطبی – دنیایی که در آن یک سو خیر محض و مطلق است و سوی دیگر شر و اهریمن مجسم –
پرسشهایی دربارهی روح آشفته و نهادهای رنجور دموکراسی معاصر جان کین | ترجمه: داریوش محمدپور جولین لیک/AAP ما در زمانه تاریکی زندگی میکنیم پس جای
یکی از مهمترین تجربههایی که هر انسانی میتواند داشته باشد این است که جهان را از بیش از یک افق بنگرد. درست مثل آموختن بیش
این سه چهار سال اخیر در زندگی من از بسیاری جهات درسآموز، روشنیبخش و پربار بوده است. یک جهتاش این است که من سخت وامدار
وضعیت خاور میانه وضعیتی پیچیده و پر-ازدحام است که مدعی هم فراوان دارد. اما این پیچیدگی و ازدحام دلیلی نیست بر اینکه قطبنمای اخلاقی انسان
چشماندازهای پیش روی ایران را باید به دقت و البته با مسئولیت سنجید و تصمیم گرفت. اولین شرط سنجش درست این است که از عواطف
یکی از مخربترین سیاستهای دورهی زمامداری آقای خامنهای – تحت نفوذ تندروهایی که عینیتشان بعداً کسانی مثل احمدینژاد، رییسی و جلیلی شدند (و امثال سعید
یکی از مصادیق نظریههای ابطالناپذیر که کمابیش در همه جا به کار میروند و کسی هم اهمیت نمیدهد ببیند آیا اینها ارزش تحلیلی دارند یا
ابتدا میکنم به نقل عباراتی از بیانیهی ۱۶ میر دلاور جنبش سبز که تبلورش را امروز در روی کار آمدن چهرهای متفاوت با قاعدهی این
در انتخاباتی که گذشت، سه نتیجه محتمل بود و خارج از این سه گزینه، هر اتفاق دیگری یا رؤیافروشانه بود یا شیادانه. گزینهها اینها بودند:
زبانم مو در آورد بس که این را نوشتم: آنها که از گزارش هتاکیهای جنسیتی آدمهایی که همسویی سیاسی با آنها دارند (از گزارشکننده) رنجیدهخاطر
بخشی از تحریمگران تندرو به چیزی کمتر از فروپاشی محض جمهوری اسلامی راضی نبودند و به همین دلیل هر چیزی فروتر از آن و کمتر
نسخهی تصویری این یادداشت را در یوتیوب ببینید. شما آزاد، مستقل، بالغ و رشید هستید. مرعوب پرخاشها و نهیبها و افترائات کسانی که زبان به
سه گزینه پیش روی ایران است: ۱. رأی دادن به پزشکیان؛ ۲. رأی دادن به جلیلی؛ ۳. رأی ندادن. جلیلی شهوت رییس جمهور شدن دارد.
اصلاحطلبان با کلیتشان با افول شدید محبوبیت مواجه بودهاند و در حقیقت پس از دورهی دوم روحانی سقوط آزاد کردهاند. ولی این نباید باعث شود
از نسبت آراء چه میفهمیم؟ اینکه در کل ۴۰ درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند، پاسخی کوبنده به حکومت است. توضیحاش را قبلاً
بازی با مفاهیم موسع و مبهم و انتزاعی کانون ارتزاق استبداد و تمامیتخواهی است. خیلی مشخص بگویم که هر وقت از سر تا پای ادعایی
راهبرد تسطیح میدان سیاست در ایران به خیال من چنین پیش رفته است: برکشیدن پایداریچیها در برابر تمام صفبندیهای دیگر سیاسی در ایران (از جمله
به این پدیده باید با تآمل و صبر نگاه کرد. چیزی در جامعهی ایرانی در این سالها ریشه دوانیده که جمهوری اسلامی سالهای سال است
صفبندیهای سیاسی یکسره به هم ریختهاند. جامعه ایرانی پوست انداخته است. جامعه مدنی چند پله بالغتر شده است. اهل تحریم هنوز هستند. مدافعان سنتی جمهوری
داریم به آخر خط انتخابات میرسیم و خوب است نکاتی را که در این سههفته به نظرم مهم بوده است یک بار دیگر اینجا فهرست
رفیقی پرسید چه شد که در این چند هفته موضعات تغییر کرد. این را جاهای دیگر به اختصار گفتهام ولی برای ارجاع خودم و
بر خلاف تصور عدهای که از پزشکیان توقعات عجیب و غریبی دارند، به خیال من پزشکیان آدمی است در قد و قامت رهبری سیاسی
این نکات را پس از گفتوگوهای مکرر با دوستان (و مشاهدهی آراء دشمنان) مینویسم و فکر میکنم دست کم به خود من تصور روشنتری
مناظرات تمام شد (شد؟ تلویزیونیاش بله). وضعیت کمابیش روشن است. با موضعگیری رهبر – که به گمان من زمینهای برای ابهامزایی هم داشت، مجموع
احمد صدری مقدمه من در ماهیّت استبدادی جمهوری اسلامی پس از ادخال ولایت فقیه توسط مجلس خبرگان اول — حتی ولایت فقیه غیر مطلقه— هیچ
در انتخابات پیش رو به نظرم مهمترین معیار این است که شهروندان با تشخیص و بلوغ خودشان ببینند از نظرشان چه کاری بهتر است
مرگ ابراهیم رییسی چیزی را در معادلات سیاسی ایران تغییر داده است که بدون لحاظ کردن آن رفتن بر روش پیشین چیزی کم از
لابی کردن خوب است یا بد؟ پاسخ مختصر و سرراست من این است: بله خوب است. خیلی هم خوب است و باید تشویق شود. اما