یکی از مخربترین سیاستهای دورهی زمامداری آقای خامنهای – تحت نفوذ تندروهایی که عینیتشان بعداً کسانی مثل احمدینژاد، رییسی و جلیلی شدند (و امثال سعید امامی) – تخریب نهاد رسانه و پرتاب گریز از مرکزی بخش بزرگی از روزنامهنگاران زبده و کارآمد ایرانی به بیرون از کشور بود. مسدود کردن فضای رسانهای سالم و رقابتی، باز کردن دست بازجوهای نقابدار و نهادهای نهانروش، مصونیت آهنین دادن به رسانههای هتاک و لجنپراکنی مثل کیهان شریعتمداری، هر چند در ظاهر مکانیزمی دفاعی از سوی دستگاه رهبری جمهوری اسلامی تلقی میشد، بعد از گذشت نزدیک به دو دهه – و فاصله گرفتن از ماجراهای کنفرانس برلین – حالا باید نظام جمهوری اسلامی فهمیده باشد خودش را گرفتار چه بلیهی عظمایی کرده است.
این مقدمه را آوردم که بگویم به خیال من در این روزها که ایران تحت فشارهای مختلف خارجی و داخلی است، کار پزشکیان به عنوان رییس جمهوری که نمادی است از توقف سیاست بیخردی و ماجراجوییهای داخلی و خارجی، دشوار است. تا این لحظه، هیچ قرینهای دیده نمیشود که خامنهای در پی ایجاد اخلال در کار رییس جمهور باشد. سیاست مداراجویانهی پزشکیان و پرهیز از اصطکاک با خامنهای و حسن تعبیر هوشمندانهی او از «سند چشمانداز» و برنامهی توسعه زیر عنوان «برنامههای مقام معظم رهبری» (نتیجهی همکاری دولت خاتمی و مجمع تشخیص در دورهی هاشمی) تا حدودی تسهیلگر این مصالحه شد.
خویشتنداری خامنهای در برابر فرایندی که پزشکیان برای معرفی کابینهاش با همکاری و مشورت ظریف اختیار کرده بود، نشانهی مثبت دیگری از سیاست تغییر است. سخنان خامنهای در مراسم تنفیذ نیز. اینها اما کافی نیستند. چیزی که تا کنون کسی به صراحت به آن اشاره نکرده است، بحران رسانه است. رسانه در ایران هنوز گرفتار سوء تدبیرهای پیشین و سپردن مجاری رسانهی ملی به دست تندروهایی است که ماجراجویی و تخریب الگوی اصلی کارشان است. نتیجهی مستقیم کارشان چه بوده است؟ سلب قطعی اعتماد عموم مردم ایران از رسانهی داخلی. نتیجهی مستقیم سیاستی که از تصرف «پایگاههای دشمن» در اوج محبوبیت دولت خاتمی و پس از جنجال کنفرانس برلین عاید شد، چیزی است که امروز میبینیم: رشد سرطانی رسانههایی متکی به سرمایهی عظیمی در خارج از کشور که کلیدزنندهی اصلی آنها جریان افراط داخلی است. چه کسی میتواند ادعا کند که حمله به سفارت عربستان در رویکردهای رسانهای خارج از کشور بیاثر بوده است؟ و از همین قبیل بشمارید تا امروز.
گشایش فضای رسانهای در داخل کشور باید از اولویتهای مهم مسعود پزشکیان باشد. هیچ فرقی نمیکند چه مسایل دیگری را همزمان باید پیش ببرد. برای حفظ انسجام داخلی کشور تعدیل فضای رسانهای داخل و ترمیم اعتماد مردم به رسانه از نان شب هم واجبتر است. مسئولان فعلی رسانههای رسمی و حکومتی از مسببان کلیدی بحراناند. مسئول تغییر اینها هم شخص آقای خامنهای است. رونق ایران اینترنشنال بزرگترین دستاورد سیاست پایگاه دشمن قلمداد کردن مطبوعات داخلی است. بازار رسانههای کذاب و تنشآفرین خارجی را رسانههای کذاب و تنشآفرین داخلی پررونق کردهاند. سرمایهی عظیم خارجی (عربستان سعودی یا اسراییل) برای پیروزی آنها کافی نبود. همدست اصلی آنها تندورهای داخلی بودند و هستند.
آیا خامنهای خواهد توانست با پزشکیان کنار بیاید و اعتماد به رسانهی داخلی را بازسازی کند؟ گام اول آزاد کردن روزنامهنگاران زندانی است. برای ایستادگی در برابر دشمن خارجی، ابتدا باید دست از دشمنی با مردم خودمان در داخل برداریم.
پاسخ دادن به ترور قاسم سلیمانی و ترور اسماعیل هنیه و تمام حملات مختلف اسراییل به ایران، بدون داشتن رسانهای استوار و سالم و مستقل میسر نیست. جمهوری اسلامی باید از بازی کردن در میدان سوختهای که مغبون اصلیاش ایران، مردم ایران و خود این نظام هستند، دست بردارد. محدود کردن پایداریچیها و امثال جلیلی اولین و کوچکترین گام این تغییر بود. ترمیم اعتبار رسانهای داخلی با تهدید روزنامهنگاران فارسیزبان خارج از کشور شدنی نیست. جنس تقلبی امثال کیهان شریعتمداری را در بازار رسانهی سالم و مستقل قرار بدهید تا بازار رسانهی خارج از سکه بیفتد. این آزمون پیش روی جمهوری اسلامی است.
نوشتههای مرتبط:
- آزادی با زنجیر، آزادی بیشادی و آزادی ویرانی وضعیت خاور میانه وضعیتی پیچیده و پر-ازدحام است که مدعی...
- تا غول بیابان نفریبد به سرابت چشماندازهای پیش روی ایران را باید به دقت و البته...
- نکاتی برای پزشکیان در هفتهی جاری راهبرد تسطیح میدان سیاست در ایران به خیال من چنین...
- شطرنج انتخابات در ایران ۱۴۰۳ بر خلاف تصور عدهای که از پزشکیان توقعات عجیب...
- تأملات روزهای آخر – در دفاع از رأی به پزشکیان این نکات را پس از گفتوگوهای مکرر با دوستان...