زبانم مو در آورد بس که این را نوشتم: آنها که از گزارش هتاکیهای جنسیتی آدمهایی که همسویی سیاسی با آنها دارند (از گزارشکننده) رنجیدهخاطر و گاهی عصبانی میشوند، دقیقاً از چه عصبانی هستند؟ از اینکه تصور میکنند این باعث میشود فکر کنیم آنها هم مثل اراذل هستند؟ خوب نه ما اینجور فکر نمیکنیم.
من بارها نوشتهام در این انتخابات هم آن ۶۰ در صد دور اول و هم ۴۰ درصد مزبور، همگی طیف هستند و مثل هم نیستند. شما که از القاء چیزی که من هرگز نگفتهام نگران هستید، پس خودتان چرا به راحتی آب خوردن به طرف مقابلتان انواع نسبتها را میدهید؟ «همهتون» خونشورید و الخ؟ چرا؟
قاعده یک چیز ساده است: آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگر نیز مپسند. تمام. شهامت و جسارت این را داشته باشید که اگر کسی از هر طیفی خطایی کرد و کار ناصوابی از او سر زد، بدون ملاحظه و رعایت اینکه متعلق به کدام گروه است خطا را محکوم کنیم. بدون اگر و اما. صریح. سرراست. مستقیم.
اینکه شناعتهای قومی را ابتدا بر حسب تعلق سیاسیاش داوری کنید و بعد به نفس کار بپردازید برای خودتان خوب نیست. انصافتان زیر سؤال میرود و باعث سلب اعتماد از کلیت کارتان میشود. مثل خامنهای و رضا پهلوی نباشید که خطاهای طرفداران آتش به اختیارتان را با اگر و اما نفی نکنید.
خامنهای هم وقتی شناعتهای هوداران سینهچاکش رو میشود میگوید «اگر عکس من را پاره کردند چیزی نگویید» و «جوان مؤمن و انقلابی چنین کارهایی نمیکند» و رضا پهلوی هم خیلی ملایم میگوید اینها از ما نیستند ولی در عمل هر دو مشوق آن درندگیها هستند. حرف و عملتان یکی باشد.
یادآوری میکنم که اگر یکی از همفکران ما – یا هر کسی که در هر کدام از این دو دوره رأی داده است – سخن یا عملی مشابهی (مثل آن هتاکان) مرتکب شده بود، حسابش با کرام الکاتبین بود و باید پوستاش پر کاه میشود و از همهی دروازههای مجازستان برای عبرت سایرین آویزان میشد. ولی آن دیگران، عدهای فرعی و «خس و خاشاک» و بیاهمیت و کماثرند و ربطی به جریان پاک و صافی ما فرشتگان عالم تحریمچی عالم سیاست ندارند!
کسی نگفته است خطای آنها را باید به پای شما نوشت. ولی سکوت شما، همراهی با آنهاست. به همین سادگی.
این کارنامه داشتن برای هر حزب و جریانی مهم است. با چه کسانی معاشرت میکنیم؟ از چه کسانی فاصله میگیریم؟ مثال مشخص میزنم: اگر یک از صدها موردی که در کارنامهی سعید جلیلی میدرخشد، در عملکرد و رفتار پزشکیان دیده بودید فکر میکنید به این سادگیها از کنارش میگذشتید؟ دیگر سنگینترین و درشتترین چیزی که میخواهید به او بگویید این است که: «اینکه برنامه ندارد! همهاش قرآن میخواند و نهجالبلاغه!». حاشیه نروم. کار بد، بد است. در محکوم کردن آن صادق، صریح و قاطع باشید. بدون لکنت زبان محکوم کنید شناعت را. حق را بگویید ولو سر سوزنی باعث تضعیف موضع شما شود. و از ما هم دقیقاً همین انتظار را داشته باشید. خواهید دید نتیجه به سود همهی ما خواهد بود.
نوشتههای مرتبط:
- افسانهی شکستناپذیری نظام یکی از مصادیق نظریههای ابطالناپذیر که کمابیش در همه جا...
- سخنی با مسعود پزشکیان ابتدا میکنم به نقل عباراتی از بیانیهی ۱۶ میر دلاور...
- چشماندازهای پیش روی ایران ۱۴۰۳ در انتخاباتی که گذشت، سه نتیجه محتمل بود و خارج...
- به نام مردم، به کام استبداد بازی با مفاهیم موسع و مبهم و انتزاعی کانون ارتزاق...
- در نهفت پردهی شب… داریم به آخر خط انتخابات میرسیم و خوب است نکاتی...