نامههای عینالقضات همدانی را میخواندم و مروری بر تجربههای گذشته میکردم. به قطعهی زیر برخورد کردم و میخواستم آن را در حاشیه بیاوریم، دیدم دریغ است که این عبارات حاشیهنشین شوند. آنها که انس و الفتی با قرآن دارند، از نامههای قاضی شهید لذت بسیار میبرند. برای تسهیل کار کسانی که عربی را خوب نمیدانند، نشانی آیات را به ترتیب در انتها آوردهام.
«جوانمردا! فریاد از قَدَر مکار، فریاد از آنکه نتوانم. یا محمد! «الم نشرح لک صدرک» گفتهایم، لکن:
اذا رأیت نیوب اللیث بارزه / فلا تظنن انّ اللیث یبتسمُ
«والله خیر الماکرین» وا تو میگویم. یا محمد! بوجهل خود با جنود ابلیس حساب خود راست وا میدارد، او را وا ما چه حساب؟ و او را از مکر ما چه خبر؟ یا محمد! اگر دیروز میگفتیم: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه»، امروز میگوییم: «و الله یدعو الی دار السلام». بار خدایا! اگر گلیمی در سر کشم، گویی: یا محمد! «قم اللیل» و اگر روی نمایم، گویی: «یا ایها المدثر قم فأنذر». و اگر برون آیم، گویی: «و اهجرهم هجراً جمیلاً» و «تبتل الیه تبتیلاً». مرا چه باید کرد؟ یا محمد! تو راحت میطلبی، و ما از تو سرگردانی میخواهیم. یا محمد! تو میخواهی با ما حساب به سر بری و به گوشهای نشینی ما میخواهیم که در هر نفسی ما را با تو و تو را با ما صد هزار گونه حساب بود.
اگر شادت بینیم، گوییم: «لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین» ان الله یحب کل قلب حزین. و اگر دلتنگ شوی: «گوییم و لقد نعلم انک یضیق صدرک». و اگر عبادت بسیار کنی گوییم: «طه! ما انزلنا علیک القرآن لتشقی» و اگر طاعت کمتر کنی گوییم: «و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین». اگر بخسبی گوییم: «قم اللیل» و چون برخیزی گوییم: «والله یقدر اللیل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم». و اگر با بوبکر و عمر در سازی، گوییم: «و استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم». و اگر در درون پرده رخت بنهی و خوش بنشینی گوییم: لیست هی بعتبه امک، «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء». اگر آسان فراگیری گوییم:«و انذر عشیرتک الأقربین» و «بلغ ما انزل الیک» و اگر سخت گیری گوییم «و اخفض جناحک لمن اتبعک» و اگر رفقی کنی گوییم: «و اغلظ علیهم». و اگر عنفی رود گوییم: «ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا». اگر محابا کنی گوییم: «و قل لهم فی انفسهم قولاً بلیغاً» و اگر مبالغت کنی، گوییم: «فقل لهم قولاً میسوراً» و چون برنجی گوییم: «فأعف عنهم و استغفر لهم» و اگر استغفار کنی از بهر ایشان گوییم: «سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم. لن یغفر الله لهم». جوانمردا! همه نشان محبوبی اوست و تو ندانی. و خدا تو را عقلی دهاد و توفیق طاعت مبذول داراد و از راه شقاوت اعراض دهاد.»
(بخش اول نامههای عینالقضات همدانی، نامهی هشتاد و پنجم؛ صص ۲۰۳-۲۰۱)
[الشرح: ۱] / [آل عمران: ۵۴] / [النحل:۱۲۸] / [المزمل: ۲] / [المدثر: ۲] / [المزمل: ۱۰] / [المزمل: ۸] / [القصص: ۷۶] / [الحجر: ۹۷] / [طه: ۲-۱]/ [الحجر: ۹۹]/ [المزمل: ۲۰] / [الأنفال: ۲۴] / [آل عمران: ۶۴] / [الشعراء: ۲۱۴] / [المائده: ۶۷] / [الشعراء: ۲۱۵] / [التوبه: ۷۳] / [آل عمران: ۱۵۹] / [النساء: ۶۳] / [الأسراء: ۲۸] / [آل عمران: ۱۵۹] / [المنافقون: ۶]
نوشتههای مرتبط:
- از حکمتهای عینالقضات «عجبا بنی آدم! مصطفی – صلعم – چنین میگوید: لو...
- در منزلت حریت کافرانهی ایمانی عینالقضات در نامهها تعبیری شگفتانگیز دارد که شاید گمان کنیم...
- بدایت کار و ثمرهی سلوک عینالقضات بارها در نامههایاش و سایر نوشتههایاش به خواننده یادآوری...
- تقوا و علم صاحب سیبستان پای یادداشت قبلی من در گودر حاشیهی –...
- این استثنای پر حشمت! «قومی را محبت خدای تعالی فرانماز و روزه آرد، و...