«عجبا بنی آدم! مصطفی – صلعم – چنین میگوید: لو علمت البهائم من الموت لما أکلتم منها سمینا. در گوشهیی هر روز ساعتی خلوتی میکن و میگوی: مرگ! مرگ! تا بود که انتباهی پدید آید. اکثروا ذکر هادم اللذات فوالذی نفس محمد بیده لو تعلمون ما أعلم، لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا. گفتند: یا رسول الله هادم اللذات چه بود؟ گفت: مرگ. «ولتجدنهم أحرص الناس علی الحیاه الدنیا» صفت کافران است. تا کی قرآن را راست کنی و فهم نکنی؟ أُنزل القرآن لیعمل به فاتخذتم درسته عملا. خواندن و فهم نکردن بچه کار آید. رب تال للقرآن والقرآن یلعنه، فراموش مکن که شرط نیست.»
نامه ۴۱، ص ۳۲۶، ج ۱. نامهها
نوشتههای مرتبط:
- در منزلت حریت کافرانهی ایمانی عینالقضات در نامهها تعبیری شگفتانگیز دارد که شاید گمان کنیم...
- عروس حضرتِ قرآن… انس من با قرآن از کودکی است. شاید از روزگاری...
- گر چه ماهِ رمضان است… (۱) با خود عهد کرده بودم که از مناسبت ماه رمضان...
- از آفتاب و ماه و ستاره… «اکنون بدانکه او را چندین هزار هزار آفتاب است که...
- این استثنای پر حشمت! «قومی را محبت خدای تعالی فرانماز و روزه آرد، و...