این استثنای پر حشمت!

«قومی را محبت خدای‌ تعالی فرانماز و روزه آرد، و قومی را فرمانِ خدای، و قومی را اجلال و اعظام، و قومی را هیبت و قومی را طمع و قومی را ترس. و آن‌ها که از نماز ظاهر دست واداشتند بسیار بودند. هر قومی را مانعی دیگر فراپیش آمد و شرح آن موانع را هم علی التفصیل حرام بود. و بیشتر غالط بودند آن‌ها که به ترکِ نماز بگفتند، الا قومی که از مغلوبان بودند، به تجلی وصفی قاهر از اوصاف حق بر عمل مواظبت ننمودند. و خدای تعالی را هزار و یک نام است و به هر نامی هزارگونه تجلی کند، و هر نوعی از تجلی موجب حالی بود در سالک، و هر حالی در وی نکته و کاری دیگر پیدا کند.»
نامه‌های عین‌القضات همدانی، ج ۱، صص ۷۳-۷۴
«بسیار کس بود که هیچ عمل نکند، از آن‌جا که به طریق است، اما او یک نفس خالی ننشیند از ذکر و فکر. یوم التغابن تو را وادید آید که تو را نماز فراکردن چه آورد، و منصور را از نماز کردن چه واداشت. یحشر الناس علی نیاتهم. اعتبار نه به عمل است که به دل است.»
همان، ج ۱، ص ۶۲
بایگانی