برای کسانی که جزییات ماجرا را نمیدانند، این هم یک انتخابات است مثل هر انتخاب دیگری. ظرافتهای ماجراست که همه دلالت دارند بر یک رأیسازی سازماندهی شده که پشتوانهی عظیم نیروی نظامی آن را حمایت میکند.
امسال، محمود احمدینژاد یکی از چهار نامزد ریاست جمهوری بود که دست بر قضا خودش در رأس دولت بود. خودِ ایشان در ماجرای انتخابات از همه ذینفعتر بود. رسوایی وزارت کشور با آقای کردان شروع شد و به آقای محصولی ختم شد. ادعای رییس دولتِ نهم این است که او رییس جمهور منتخب ملت ایران است با رأی بالای ۲۰ میلیون. اما رقبا همه یکصدا (به فراخور قوّت حنجره و شهامت اعتراض)، تخلفهای گستردهی انتخاباتی را گوشزد کردهاند. رییس دولتِ نهم میگوید این مثل بازی فوتبال است؛ بازنده نباید عصبانی بشود و چراغ قرمز را رد کند و گرنه جریمه خواهد شد. ایشان ملتی را که معترض بودهاند به نتیجهی انتخابات، خس و خاشاک خواند و گفت در میان امواج «ملت» گم خواهد شد؛ از دیدِ او این عده، شمارشان از یک صندوق رأی هم کمتر بوده است.
اما تفاوت چیست؟ در انتخابات ۴ سال پیش، پیروزی محمود احمدینژاد باز هم غیر منتظره بود. پیروزی او برای بسیار دردناک بود. اما تفاوت بزرگاش این است که با وجود اعتراضهای مهدی کروبی نسبت به تقلب، تفاوت آراء واقعاً چشمگیر نبود و نهایتاً رقبای اصلی (معین و هاشمی رفسنجانی) به شیوهای مسالمتآمیز شکست را پذیرفتند و راه را برای رقیبشان باز کردند. امسال اما وضع چنین نیست. از نامزدها گرفته تا علما و مردم، همه یکصدا به نتیجهی انتخابات معترض هستند. تصاویری که خبرگزاریهای جهان مخابره میکنند (و فیلمهایشان) حاکی از خشونت گسترده، بیسابقه و سرکوب بیرحمانهی هر نوع اعتراضی است. درست در همان لحظاتی که سراسر شهر، به جز میدان ولیعصر – محل جشن پیروزی رییس دولتِ نهم – غرق در آشوب و درگیری بود، ایشان رسماً گفت، ایران با ثباتترین کشور «جهان» است.
در انتخابات چهار سال پیش، نه این اندازه درگپری بود و نه مطلقاً سرکوبی در جریان بود. طرف مقابل آقای احمدینژاد متوجه خطاهایاش شده بود و فهمیده بود که نمیتواند به این شیوه به قدرت برسد. بازی او تمام شده بود. اما حریف این بار آقای احمدینژاد آقای معین نیست (و اتفاقاً مطلقاً آقای هاشمی رفسنجانی هم نیست). حریف او میرحسین موسوی است. میرحسین برچسب آلودگی نمیخورد. مردی است اخلاقی. نخستوزیر محبوب امام است. عزت و احترام و محبوبیت دارد. و اینها تمام چیزهایی است که آقای احمدینژاد ندارد. پس هیچ دلیلی وجود ندارد که منِ رأیدهنده، در سلامتِ این انتخابات شک نکنم. من همان کسی هستم که پیروزی ۴ سال پیش احمدینژاد را پذیرفته بودم، ولی باور کردن یا تن دادن به این پیروزی نه تنها دروغ گفتن به خود است، بلکه فعلی است غیر اخلاقی. اگر منِ رأیدهنده، به این شک برسم که غصب صورت گرفته است، خیانت در امانت شده یا نقض عهد شده است، تکلیف شرعی من روشن است.
امسال با ۴ سال پیش فرق دارد. آقای احمدینژاد تنها با رقبایاش رو به رو نیست؛ او با ایمان، دین و اعتقادِ ملت رو به رو شده است. آقای احمدینژاد در برابر علمای شیعه ایستاده است. آیا سیاست ارعاب و اسکات پاسخ خواهد داد؟ زمان ثابت خواهد کرد. زمان نشان خواهد داد که امسال مثل ۴ سال پیش نیست. امسال مثل هیچ کدام از ۲۶ سال پیش نیست. میرحسین موسوی، خاتمی نیست. خوابی که مهندسان انتخابات دیده بودند، خوابی آشفته و تعبیرناشدنی بود. و تو چه میدانی معنای تفاوت عمیق را؟ «الهاویه ما الهاویه»!
نوشتههای مرتبط:
- برای سمیه و محمدرضا – دو دوستِ در بند چهار روز است از سمیه هیچ خبری نیست و امروز...
- مسجدِ مهمانکش یا دولتِ ملتکش؟ یک بار دیگر دربارهی منطق معیوب اکثریت نوشته بودم. این...
- آقای صدا و سیما! روز امتحان و داوری فرا رسید! مقرر شده است که آقای احمدینژاد فردا شب ۴۵ دقیقهی...
- از فساد انگلیسی تا فساد ایرانی! شبکهی خبر ایران را (باز هم برای تمدد اعصاب!) دارم...
- موسوی مترِ مناظره را عوض کرد چرا مناظرهی موسوی با احمدینژاد، اتفاق مهمی در سیاستِ ما...