کسی که حساباش پاک باشد، هیچ باکی از محاسبه نخواهد داشت. اگر واقعاً آقای احمدینژاد ریگی در کفش ندارد و یقین دارد به سلامت این انتخابات، خوب بسم الله، بفرمایید و انتخابات را ابطال کنید و از نو برگزار کنید. لازم هم نیست بگویید ابطال انتخابات یعنی شکستِ ما. میتوانید بگویید ما یقین داریم و سند هم داریم که انتخابات سالم بوده است (به شرطی که اسنادش از جنس بقیهی اسنادی که آقای احمدینژاد تا به حال رو میکرده نباشد). میتوانید بگویید برای اینکه ثابت کنید این فرایند به طور دموکراتیک و قانونی اتفاق افتاده است و هیچ خیانت در امانت، هیچ نقض عهد و هیچ غصبی صورت نگرفته، یک بار دیگر همین انتخابات را با حضور پر رنگ نمایندههای نامزدها و ناظرانی مستقل و بیطرف هنگام رأیگیری و هنگام شمارش آراء برگزار میکنیم.
اینها چراهای کوچکی هستند که اسباب نگرانی جدی و بزرگی را فراهم میکنند، تمام سلامت این انتخابات را زیر سؤال میبرند و آشکارا اشاره به ارادهی فعال ما یشاء و لا یُسئل عما یفعلی میکند که خود را «فوق قانون» میداند. اگر همه در برابر قانون برابرند، پس رییس جمهوری که خود در این انتخابات از همه ذینفعتر است (و بیسابقهترین ادعاها و وعدهها را داشته است)، باید بیشتر از همه نسبت به پیاده شدن قانون دغدغه داشته باشد. قانون هم ابطال انتخابات را پیشبینی کرده است و ابطال انتخابات امری عجیب و غریب نخواهد بود. اگر راست میگویید، به ملت اطمینان بدهید! اعتماد از دست رفتهی این «خس و خاشاک»ِ میلیونی را جلب کنید!
اگر راست میگویید چرا همهی روزنههای خبررسانی جهان را مسدود میکنید، تلفنها را قطع میکنید و زبانها را میبُرید و دهانها را میشکنید؟ فکر نمیکنید کسی که دامناش پاک باشد، هیچ دلیلی نخواهد داشت برای این همه پنهانکاری و لاپوشانی؟ فکر نمیکنید که اگر انتخابات شما سالم بوده باشد، یک بار دیگر باز هم شما با رأی اکثریت با شکوه و پیروزی انتخاب میشوید؟ اگر به این انتخاب اطمینان دارید و واقعاً «میزان رأی ملت است»، بفرمایید از نو بازی کنیم. داور را عوض کنیم و فرد بیطرفی را بگذارید. وقت اضافه را به طور عادلانه رعایت کنید. آن وقت ببینیم باز هم نتیجه همین نتیجهی طنزآمیز و رسوا میشود که در بیش از هفتاد حوزهی انتخابیه، درصد آراء از صد در صد بیشتر شود و رأی محسن رضایی با افزایش شمارش آراء رشد منفی پیدا کند؟ یعنی باز هم این چشمبندی و شعبدهبازی ممکن است؟ اینها را که این دوره خودتان شمرده بودید، نه شاگردان صنف اکابر! (در دورهای که محمد خاتمی مسئولیت برگزاری انتخابات را داشت و شما از صندوق بیرون آمدید، نمیشد تظاهرات در اعتراض به تقلب راه انداخت؟ چرا نتیجهاش به نفع شما تمام شد؟) این بار موضوع خیلی فراتر از دستکاری علنی و آشکار در رأی مردم است. این کبریتی که کشیدهاید (یا برایتان کشیدهاند)، یک چوب کبریت است فقط؛ ولی در انبار باروت!
آقای احمدینژاد! ریاست جمهور حق و ارث شما نیست؛ امانت است. وقتی که در امانت خیانت شود (و این خیانت را شما چهار سال است دارید انجام میدهید)، دیگر از عدالت و از نمایندگی ملت ساقط میشوید؛ ولو خلقی برای شما شعار بدهند و حنجره بدرانند که «غارتگر بیتالمال اعدام باید گردد» (راستی حامیان موسوی حتی یک بار کلمهی «اعدام» را به کار بردند؟ شما خشونتطلباید یا آنها؟).
آقای احمدینژاد! من فکر میکنم شما شهامت برگزاری مجدد انتخابات را ندارید. شورای نگهبان هم انگیزهی برگزاری انتخابات را ندارد. به جهان باید یادآوری کرد که شورای نگهبانی که عضوش آقای الهام است که در کابینهی خودتان قرار دارد و دبیرش آقای جنتی است که حامی و پشتیبانِ شناسنامهدار شماست، بیطرفیاش از اساس زیر سؤال است و طبعاً باید به هر حرکتاش به دیدهی تردید نگاه کرد. ولی مسألهی شما فقط انتخاباتی مخدوش و مغشوش نیست؛ مسألهی شما یا به عبارتی کارنامهی شما، آن بسیجی یا سربازی است که اسلحه به دست از بالای پشت بام به میانِ جمعیتی آرام شلیک میکند و پیش دیدگان حیرانِ مردم مرتکب قتل نفس میشود. مسألهی شما آن مزدوری است که بطن زنی آبستن را میدراند و طفل ملت را در رحم مادر میکشد! مسألهی شما این کارنامهی خونین و آلودهای است که «نه به هفت آب که رنگاش به صد آتش نرود»! مشکلِ شما آن بیتربیتی و بیادبی مزمنی است که در خانهی ضمیرتان ریشه دوانده است که روز بعد از این شمارش رسوا، شال سبز به گردنتان میاندازید و اهل بیت پیامبر را هم مضحکهی خیمهشببازی مهوعتان میکنید. بترسید از آتش دوزخ اگر اندکی شرم و خداترسی در شما هست!
نوشتههای مرتبط:
- برای سمیه و محمدرضا – دو دوستِ در بند چهار روز است از سمیه هیچ خبری نیست و امروز...
- مسجدِ مهمانکش یا دولتِ ملتکش؟ یک بار دیگر دربارهی منطق معیوب اکثریت نوشته بودم. این...
- آقای صدا و سیما! روز امتحان و داوری فرا رسید! مقرر شده است که آقای احمدینژاد فردا شب ۴۵ دقیقهی...
- از فساد انگلیسی تا فساد ایرانی! شبکهی خبر ایران را (باز هم برای تمدد اعصاب!) دارم...
- موسوی مترِ مناظره را عوض کرد چرا مناظرهی موسوی با احمدینژاد، اتفاق مهمی در سیاستِ ما...