استدلال‌های جدلی برای مصادره‌ی «قواعد دموکراسی»

کسانی که امروز رأی ملت را به نام خود مصادره کرده‌اند، ید طولایی در مغالطه دارند. درباره‌ی ارعاب مردم با تکیه بر رأی اکثریت (و مصادره‌ی حضور سبز و حماسه‌ساز ملت) نوشته بودم و به اختصار توضیح داده بودم چرا این منطق مغالطه‌آمیز است. اما باید نسبت به گروگان شدن ارزش‌های مدنی و قواعد پایه‌ی سیاسی هم هشدار داد. حریفان می‌گویند که: مگر شما نمی‌گویید باید تن به قواعد بازی دموکراسی داد؟ خوب این هم بازی دموکراسی است دیگر؛ اکثریت «رأی» داده‌اند پس تمکین کنید! این استدلال‌ها البته جدلی است (و خالی از حقیقت و صدق).

این را باید دانست (و از فحوای همین پاسخ‌ها هم مشهود است)‌ که این طایفه نه اعتقادی به آزادی بیان دارند و نه به دموکراسی و رأی‌گیری (می‌گویند همانی که شما به آن اعتقاد دارید، نه این‌که ما به آن باور داریم و خود را به آن ملتزم می‌دانیم). اما قواعدِ بازی دموکراسی زمانی معنی دارد که بازی سالم باشد. نمی‌شود یک بازی فوتبال داشته باشیم که یک تیم مرتب مشغول خطا کردن باشد و داور پیوسته به نفع تیم خاطی و به زیانِ تیم بالغ و ماهر، سوت بزند و هنگام پایان بازی بگوییم که خوب بازی فوتبال همین است. برد و باخت دارد و باید تمکین کنید! عده‌ای تماشاگر هم دارند بازی را می‌بینند و کور نیستند! همه‌ی بازی‌ها منصفانه نیستند. این منطق زمانی درست است که بتوانیم ادعا کنیم «هر» بازی‌ای به طور ذاتی عادلانه انجام می‌شود (سخت است فهم این‌که باید عادلانه بودنِ بازی «ثابت» شود؟). همه چیز را که با زور نمی‌شود به مردم قبولاند.

حال چرا روند رأی‌گیری (یا رأی‌سازی) مخدوش است؟ به این دلایل (که معدودی ازدلایل بی‌شمار وقوع «تقلب» است):

۱. سیزده میلیون برگ رأی اضافه چاپ شده است و هیچ کس هنوز توضیح نداده است این برگ‌ها کجا رفته‌اند و چه بر سرشان آمده است.
۲. با وجود صف‌های طولانی در بعضی شهرستان‌ها، در شعب اخذ رأی، با وجود تمدید ساعت، بسته شده است و امکان رأی‌گیری از عده‌ی زیادی سلب شده است.
۳. نمایندگان نامزدها هنگام پلمب صندوق‌ها حضور نداشته‌اند و از سایت تجمیع بیرون رانده شده‌اند.
۴. کسی که به برد قاطع خودش ایمان دارد، با این شتاب و قاطعیت تمام روزنه‌های خبررسانی را مسدود نمی‌کند (قطع پیامک‌ها و فیلتر سریع وب‌سایت‌های رقیب و دستور به روزنامه‌ها برای انتشار یک تیتر واحد).
۵. کسی که به بردِ خودش ایمان و اعتقاد دارد، نیازی ندارد خیمه‌شب‌بازی «براندازی» راه بیندازد، در روزهای منتهی به انتخابات زمزمه‌ی وقوع «اغتشاش» سر دهد (پیش‌بینی‌های خود-تحقق‌-‌بخش) و صدها چهره‌ی سیاسی رقیب را در شب بعد از انتخابات بازداشت کند (به بهانه‌ی هدایت همان «اغتشاش» پیش‌گفته) و همه‌ی روزنه‌های خبررسانی نامزدهای دیگر را ببندد (و حتی بیانیه‌ی یکی مثل محسن رضایی را ابتر و ناقص پخش کند تا جایی که صدای او هم به اعتراض بلند شود).

بد نیست «پیش‌‌بینی خود تحقق‌بخش» را، در این موردِ خاص، توضیح دهم. فرض کنید صاحبِ قدرتی، عزم‌اش را جزم کرده باشد و در انتخاباتی که آشکار شده است جمعیتی بی‌شمار در آن شرکت خواهند کرد (برای حذفِ مسالمت‌آمیز خودش)، دست به تقلب گسترده و سازمان‌دهی شده بزند. پیش از انجام این کار هم رقبا را متهم به برنامه‌ریزی برای اغتشاش می‌کند. وقتی نتیجه‌ی آراء اعلام می‌شود، «ملت»ای که رأی داده‌اند (که از دایره‌ی شخص نامزدها و رقبا فراتر رفته‌‌اند)، صدای‌شان را به اعتراض بلند کنند (نتیجه‌ی طبیعی)، طرف مقابل دست به مقاومت و سرکوب می‌زند و نتیجه‌اش می‌شود شکل‌گیری همان «اغتشاش پیش‌بینی‌شده». این یعنی سازماندهی کردن یک اغتشاش برای مظلوم‌نمایی و خودزنی سیاسی و نفله کردن حریف و ملت. فرض دیگر این است که تقلبی رخ نداده باشد و به ادعای‌ خودش انتخابات سالم برگزار شده باشد. خوب با شواهد بالا، باور کردن این ادعا نه دشوار بلکه محال است. پس باید بیاید این بلعجبی‌ها و شگفتی‌ها را توضیح بدهد (که البته هرگز توضیح نمی‌دهد!).

این‌ها، به اضافه‌ی ده‌ها شاهد و قرینه‌ی مشابه دیگر، ما را به این نکته می‌رساند که برگزار کننده‌ی انتخابات (یعنی آقای محصولی، جانشین آقای کردان)، خودش (همان قضیه‌ی روباه و شهادتِ دُم) نتیجه را اعلام می‌کند بدون این‌که نامزدهای دیگر بگویند ما هم حاضر بودیم و شکستِ خودمان را به چشمِ خودمان دیدیم. حتی اگر ادعای آقای محصولی و دولت درست باشد، همین‌که با این شتاب و دست‌پاچگی نتیجه را اعلام کرده‌اند، حاکی از این است که جایی اشکالی بزرگ وجود دارد. نمی‌شود کسی که خودش در یک دعوا ذی‌نفع است، رأی نهایی را صادر کند و سوتِ پایان بازی را بزند و بعد بگوید بازی عادلانه بوده است و باید به «قواعد دموکراسی» تن داد! این‌ها یعنی این‌که مردم،‌ شما از خودِ من، که ذی‌نفع بازی هستم بپذیرید که رأیی که صادر کردم درست بود!

ملت هیچ نزاعی ندارند بر سر این‌که باید به قواعد دموکراسی تن داد. نزاع بر سر این است که قواعد دموکراسی را با شعبده‌بازی شکسته‌اند و امروز به ملت پوزخند می‌زنند و می‌گویند با همان برگِ خودتان شما را از میدان به در کردیم. این بازی را نمی‌توان همیشه ادامه داد. ملتِ ما این تفی را که به روی‌شان انداخته‌اند، از چهره پاک خواهند کرد. دست به خشونت نخواهند زد. ثابت خواهند کرد که نیروی انتظامی و بسیج، از متنِ خودشان هستند و عاقبت باید به دامانِ خودشان باز گردند نه این‌که عنان‌شان را به دست قدرت و زور بدهند.

ما ثابت خواهیم کرد که ملتی پخته و سنجیده هستیم. می‌توان اسم آرامش، اعتدال، پختگی و سنجیدگی را «براندازی» یا «انقلاب مخملی» گذاشت. ولی تغییر اسم، ماهیت‌ها را عوض نمی‌کند. همان‌طور که اگر اسمِ دروغ‌گو را قهرمان بگذاریم، ماهیت دروغ‌اش پاک نخواهد شد، نام نهادن بر ما، خودمان را به گمان نخواهد انداخت. حقِ ما، «نظر» دادن نیست؛ حق ما «رأی» دادن است برای «انتخاب» رییس جمهوری کشور، نه فراهمِ کردنِ سیاهی لشکر برای «انتصاب» رییس دولت. حقِ ما، مثل رزق ماست. اگر چند روز، چند ماه یا سال هم به جیبِ شما برود، عاقبت به جیبِ ما باز خواهد گشت. تفاوت‌اش این است که ما در این بازی، نه قواعد بازی را خواهیم شکست، نه داور را تطمیع خواهیم کرد (و نه داور را از اردوی خودمان انتخاب می‌کنیم) و نه پیش از پایان وقت اضافه، سوت پایان را می‌نوازیم. ملت این‌ها را می‌دانند و می‌بینند، ولو روزگار غلبه‌ی شبهه و فتنه باشد. ما روزِ داوری و لحظه‌ی داوری را باور داریم. اما حریف؟ بعید است، بسیار بعید!

گوییا باور نمی‌دارند روزِ داوری
کاین هم قلب و دغل در کارِ داور می‌کنند!

پ. ن. ما از رییس جمهور «منتخب» بدون شک حمایت قاطع می‌کنیم؛ ولی هرگز اجازه نخواهیم داد یک رییس دولتِ «منتصب» به اسم «منتخب» به آرمان و امید، به ایمان و اخلاقِ ما تجاوز کند.

بایگانی