با دست و زبانی آلوده نمی‌توان فساد و تباهی را زدود – حتی به فتوا!

حیرت‌آور به نظر می‌رسد که کسی بتواند پیاپی دروغ بگوید و در پاسخ هر جا که گریبا‌ن‌اش را گرفتند، دروغ تازه‌تری را علم کند و خراش به چهره‌ی پرسش‌کننده بیندازد. اما می‌توان ماجرا را قدم به قدم بازسازی کرد تا منطق این سیطره‌ی فراگیر دروغ و وقاحت را درک کنیم.

فرض می‌کنیم که همه‌ی اتهاماتی که آقای رییس جمهور به این و آن می‌زند، همه راست هستند (فعلاً از دروغ‌های سونامی‌وار ایشان چشم‌پوشی می‌کنیم تا بعد). اما این ترکاندن دمل‌های فساد و تباهی، به دست کسی باید صورت بگیرد که خودش دامن‌اش پاک باشد. اما ناپاکی فقط منحصر به آلودگی و فساد مالی نمی‌شود. آلودگی از دروغ عظیم‌تر؟ آقای رییس جمهور هر وقت از او سؤالی پرسیده می‌شود به جای آن‌که توضیح بدهد که چرا این‌ها را گفته است، حتی وقتی که فیلم از سخنان او موجود است، همه را آشکارا انکار می‌کند. چرا ایشان از پاسخگویی می‌گریزد؟ این دروغ‌ها خوشبختانه یا بدبختانه منحصر به قبل از مناظره‌ها نیست. آقای احمدی‌نژاد در مناظره ادعا می‌کند که آقای بلر کتباً عذرخواهی کرده است و بعد خبرگزاری فارس عین نامه‌ی مذکور را منتشر می‌کند. و با شاهدِ خودِ ایشان آشکار می‌شود که اصل ادعای ایشان در برابر چشم میلیون‌ها ایرانی از اساس دروغ بوده است. خوب این دروغ‌گویی نمی‌تواند توهم و خیال باشد. این دروغ‌گویی منطقی دارد. منطق‌اش چی‌ست؟

آقای احمدی‌نژاد و حامیان‌اش به این نتیجه رسیده‌اند که باید ریشه‌ی فساد و تباهی را خشکاند. خوب الحمد لله. خیلی هم خوب است. اسلام یعنی مبارزه با فساد و تباهی. اما مگر انتخاب میان بنی امیه و خوارج هم انتخاب است؟ کاش این‌جا حتی انتخاب،‌ انتخاب میان بنی‌ امیه و خوارج می‌بود. آقای احمدی‌نژاد درست می‌گوید که دزدی نکرده است؛ ولی میلیون‌ها تومان و دلار از کیسه‌ی ملت خرج کرده است و حاضر نیست حسابِ یک قران‌اش را پس بدهد به همین ملت.

سخن‌ام را خلاصه می‌نویسم: ۱. کسی که قرار است با فساد و تباهی مبارزه کند (و نه حتی کسی که در مبارزه به فساد هم ابتدایی‌ترین اصول اخلاقی و مسلمانی را زیر پا می‌گذارد)، خودش باید دامن و سابقه‌ی پاکی داشته باشد (نه این‌که سابقه‌ی اردبیل را داشته باشد؛ در چهار سال ریاست جمهوری خاصه‌خرجی کند و آمارهای جعلی و تقلبی را در برابر چشم ملت دوباره تکرار کند؛ و مجلس و سازمان بازرسی چنان مواضع محکمی در برابر انحرافات بودجه‌ای‌اش گرفته باشند). ۲. دروغ را نمی‌توان با دروغ و بی‌تقوایی پاسخ گفت، ولو با فتوا و اجازه. اگر تمام مفتیان عالم از صدر اسلام تا به امروز جمع شوند و فتوایی خلاف اخلاق و تقوا بدهند، فتوای‌شان نخواهد بود که معتبر می‌شود بلکه خودشان از حجیت و مرجعیت می‌افتند. هوشیاران امت و علمای اسلام بهتر می‌دانند که باید با این بدعت جنگید و مغالطه‌اش را بر ملا کرد؛ ۳. آقای احمدی‌نژاد آشکارا همه‌ی ارکان نظام را متهم به فساد و آلودگی کرد و خود را زیر ردای مولای متقیان هم کشید که باید فاسدان را رسوا کرد و داغ به پیشانی‌شان زد و در بازار گرداند. خوب، شاید. اما، مرحله‌ی بعدی چی‌ست؟ چه کسی قرار است همین داغ را به پیشانی خودِ ایشان بزند و به جرم دروغ‌گویی (که هر حاکم مسلمانی را از عدالت ساقط می‌کند) او را به زیر بکشد؟ به عبارت دیگر، اگر ادعای آقای احمدی‌نژاد درست باشد، یعنی همه در این نظام آلوده هستند، برای این‌که دست‌شان همیشه زیر سنگ باشد! ایشان شاید هرگز قصدش القاء این نکته نبوده، ولی پیامدِ ناخواسته‌ی «شجاعت» ایشان چیزی جز این نیست (آلوده بودن ۲۴ سال از سی سال جمهوری اسلامی، افشای تکان‌دهنده و مهیبی است؛ این را هر روز برای خودتان تکرار کنید؛ «آقای دکتر» خودشان فرمودند: ۲۴ سال آلودگی و فساد؛ بنیان‌گذار انقلاب هم تسلیم فشارها شد و ده‌ها نکته‌ی دیگر؛ چه کسی سالم ماند پس؟).

با نجاست نمی‌توان نجاست را زدود. اخلاق و دینی هم که در راه مبارزه با بی‌اخلاقی، قربانی کردنِ خودِ اخلاق را توجیه و تفسیر کند، اخلاقی است که بوی عفونت‌ از آن بر می‌خیزد. اگر برای اخلاق مبارزه می‌کنیم، خودمان هم باید بتوانیم ملتزم به اخلاق باقی بمانیم. آقای احمدی‌نژاد هرگز اشتباه نمی‌‌کند! این عجیب نیست؟ یعنی کسی به ایشان گفته است که هر چه شما می‌کنید، عین حقیقت و مُرّ اخلاق است؟ آقای احمدی‌نژاد اگر هراس از دنیای خودش ندارد، بد نیست پروای آخرت بکند. اگر قرار باشد دروغ‌های آقای احمدی‌نژاد را فهرست کنیم، دفتری می‌شود هم‌چون همان‌ها که ایشان در هر مناظره‌ای به همراهِ خود به تلویزیون می‌برد. ایشان حتی یکی از این دروغ‌ها (یا «تهمت‌های دروغ») را پاسخ نمی‌گوید. خوب مردم عقل هم دارند و می‌توانند تشخیص بدهند که وقتی کسی از پاسخ‌گویی و توضیح دادن در برابر یک، دو، سه و چهار فقره پرسش (و شبهه‌ی دروغ) طفره می‌رود، حتماً یک جای کارش می‌لنگد. دیگر به کدام حرفِ چنین کسی می‌توان اعتماد کرد؟

برداشتن لایه‌های ظاهری سخنِ آقای احمدی‌نژاد ما را به این نقطه می‌رساند: برای رسیدن به هدفی بزرگ‌تر (که از نظر ما مقدس است و اصلاٌ مقصود آفرینش است) می‌توان هم دروغ گفت و هم هر ذمیمه‌ و رذیله‌ی اخلاقی را مرتکب شد (برای رسیدن به آن هدف مقدس). هیچ چیزی نمی‌تواند و نباید در برابر آن هدف بایستد. این قداست‌بخشی و برکت دادن را کسی باید انجام دهد. کسی که بر این مسند می‌نشیند، هنوز اخلاقی است؟

بایگانی