پوست دنبه یافت شخصی مستهان / هر صباحی چرب کردی سبلتان
در میان منعمان رفتی که من / لوت چربی خوردهام در انجمن
دست بر سبلت نهادی در نوید / رمز یعنی سوی سبلت بنگرید
کین گواه صدق گفتار منست / وین نشان چرب و شیرین خوردنست
اشکمش گفتی جواب بیطنین / که اباد الله کید الکاذبین
لاف تو ما را بر آتش بر نهاد / کان سبال چرب تو بر کنده باد
گر نبودی لاف زشتت ای گدا / یک کریمی رحم افکندی به ما
ور نمودی عیب و کژ کم باختی / یک طبیبی داروی او ساختی
گفت حق که کژ مجنبان گوش و دم / ینفعن الصادقین صدقهم
گفت اندر کژ مخسپ ای محتلم / آنچ داری وا نما و فاستقم
ور نگویی عیب خود، باری خُمش! / از نمایش وز دغل خود را مکُش!
گر تو نقدی یافتی مگشا دهان / هست در ره سنگهای امتحان
سنگهای امتحان را نیز پیش / امتحانها هست در احوال خویش
گفت یزدان از ولادت تا بحین / یفتنون کل عام مرتین
امتحان در امتحانست ای پدر / هین به کمتر امتحان خود را مخر
(دفتر سوم مثنوی؛ ابیات ۷۳۲ تا ۷۴۶)
کی باشد که گربهای بیاید و دنبهای که احمدینژاد با آن لب و سبلتاش را چرب میکند، برباید!
نوشتههای مرتبط:
- برای سمیه و محمدرضا – دو دوستِ در بند چهار روز است از سمیه هیچ خبری نیست و امروز...
- آه باران! ای امیدِ جانِ بیداران! ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید این گیسو پریشان کرده...
- الم تر کیف فعل ربک بأصحاب الفیل رییسِ کذابِ (*) دولتِ دروغ، در آستانهی انتخابات دو پروژهی...
- از فساد انگلیسی تا فساد ایرانی! شبکهی خبر ایران را (باز هم برای تمدد اعصاب!) دارم...
- موسوی مترِ مناظره را عوض کرد چرا مناظرهی موسوی با احمدینژاد، اتفاق مهمی در سیاستِ ما...