۴
این استثنای پر حشمت!
«قومی را محبت خدای تعالی فرانماز و روزه آرد، و قومی را فرمانِ خدای، و قومی را اجلال و اعظام، و قومی را هیبت و قومی را طمع و قومی را ترس. و آنها که از نماز ظاهر دست واداشتند بسیار بودند. هر قومی را مانعی دیگر فراپیش آمد و شرح آن موانع را هم علی التفصیل حرام بود. و بیشتر غالط بودند آنها که به ترکِ نماز بگفتند، الا قومی که از مغلوبان بودند، به تجلی وصفی قاهر از اوصاف حق بر عمل مواظبت ننمودند. و خدای تعالی را هزار و یک نام است و به هر نامی هزارگونه تجلی کند، و هر نوعی از تجلی موجب حالی بود در سالک، و هر حالی در وی نکته و کاری دیگر پیدا کند.»
نامههای عینالقضات همدانی، ج ۱، صص ۷۳-۷۴
«بسیار کس بود که هیچ عمل نکند، از آنجا که به طریق است، اما او یک نفس خالی ننشیند از ذکر و فکر. یوم التغابن تو را وادید آید که تو را نماز فراکردن چه آورد، و منصور را از نماز کردن چه واداشت. یحشر الناس علی نیاتهم. اعتبار نه به عمل است که به دل است.»
همان، ج ۱، ص ۶۲
يادداشتهای مرتبط
[تذکره] | کلیدواژهها: , عينالقضات همدانی
اگر یزید روزنامه میداشت فردای عاشورای سال ۶۰ هجری چه می نوشت ؟
سرمقاله: خروش ملت خدایی سرزمین اسلام ، دیروز یکبار دیگر امواج سهمگین فتنه اخیر را در هم پیچید.
دیروز صحرای کربلا ، شاهد حماسه حضور هزاران سرباز عاشق خلیفه مسلمین بود که در چشم بهم زدنی طومار فتنه گران را در هم پیچیدند..سربازان عاشق خلافت چنان درسی به فتنه گران دادند که تا سالهای سال دیگر کسی به فکر ضدیت با اصل خلافت نیافتد. شعار غالب دیروز در صحرای کربلا “مرگ بر ضد خلافت یزید” بود که از حنجره سربازان رشید اسلام ، آسمان سرزمین اسلام را شکافت و به عرش اعلی رسید و فرشتگان نیز با این شعار آسمانی همراهی کردند. سرباز رشید اسلام “شمرابن ذی الجوشن” که از مدارای بیش از حد خلیفه مسلمین با سران فتنه که از سر بزگواری مقام عظمای خلافت ناشی می شد صبر انقلابی اش به سر آمده بود ، تیر خلاص را بر پیکر این فتنه اخیر وارد آورد. بازماندگان فتنه اخیر نیز از سر استیصال و در ماندگی به تبلیغات انحرافی از وقایع این روز روی آورده و با بزرگنمایی ، وقایع غیر واقعی از حوادث دیروز به خبرگزاری ها و روزنامه های دیگر مخابره کردند و این لزوم برخورد بیشتر و جدی تر با بازماندگان فتنه را نمایان می کند. سران فتنه که پایگاه واقعی مردمی خود را دیروز مشاهده کرده بودند (حدود ۷۲ نفر که با محاسبات انجام شده توسط تیم کارشناسی روزنامه این عدد غیر واقعی است و تعداد واقعی آنها حدود ۵ تا ۶ نفر بوده است) نشان دادند که لجاجت و خیره سری می تواند تا بدانجا پیش رود که در مقابل خیل عظیم و حضور میلیونی عاشقان خلافت نیز حاضر به عقب نشینی و توبه نشدند.علی رغم دعوت به بازگشت به آغوش ملت که با بزگواری از طرف مقام عظمای خلافت مطرح شد ، سران فتنه حاضر به قبول این دعوت بزرگوارانه نشدند. آنها راه خود را از ملت جدا کردند و کسی که در مقابل ملت و خلافت قرار گیرد سرنوشت محتومش
مشتاق را وازو همه این نطق
بود:
در مکر سر زلف تو بیچاره شدیم
وز قهر دو چشم شوخت اواره شدیم
از ناباکی بطبع خونخواره شدی
ما نیز کنون غلام میخواره شدیم
“نامه ها ” جلد اول ص ۳۰۲
با درود بر شما.من نامههای عینالقضات را نخواندهام که امید دارم هر چه زودتر میسر شود اما مشکل مرا بسیار زیبا عنوان کردید مبنی بر لزوم بهپا داشتن ظاهر شریعت. با توجه به اطلاعات گستردهتان پاسخ خودتان چیست؟
——————————
فکر میکنم حرف او را درست نخواندید. او چیزی دربارهی «لزوم بر پا داشتن شریعت» نمیگوید. حرف او از «استثنا»هاست. بعد هم او بارها گفته و نوشته است که چرا شریعت لازم است. او نه شریعت را نفی میکند که نه راه غلو بیهوده را میرود. عین القضات درجات و مراتب آدمیان را در میزان پایبندیشان به شریعت لحاظ میکند.همین و بس.
د. م.
سلام
و قومی که در مقابله با هر نوعی از جنس بشر، جامه آن کنند که ایشان خواهند. به مصداق بیدی که در مسیر باد قرارگیرد.اینان جنبش بادند و رفیق مال.
شرح اضافات بر همان:))