تذکره‌ی مِحَنِ محمودیه

رییس دولتِ نهم، در وقت مناظره‌های تلویزیونی (که انصافاً برگزاری‌اش را باید یکی از افتخاراتِ به حقِ نظامِ جمهوری اسلامی لقب داد)، آیینه‌ی تمام قدِ زبان و اندیشه‌ای بود که این چهار سال، روز به روز، آهسته و پیوسته، ویرانگری کرده است. این مناظره‌های گویی بحری بود در کوزه! هر چه که او در این چهار سال کرده بود، به طور فشرده و با دُزِ بالا، در ظرف یک‌ هفته، به خوردِ ملت داد. یک نمونه‌اش، آن اخلاق بازجویانه و لحن تحقیرگرانه‌ای است که درباره‌اش نوشتم. دو نمونه‌ی دیگر هست که یکی در طول تمامِ مناظره‌ها مشهود بود و یکی در مناظره با محسنِ رضایی آشکار شد.

اول این‌که آقای احمدی‌نژاد تا فرصت پیدا می‌کند، آن‌قدر شتاب دارد که دیگران را ملکوک کند و چنگ به چهره‌ی این و آن بیندازد (و به عبارتی کار سلبی کند و دیگران را نفی کند) که وقتِ خودش را پیش‌خور می‌کند و آخر کار صدای‌اش بلند می‌شود که من وقت نداشتم، وقت‌ام کم بود و باید به من وقت بدهید و الخ (نمونه‌ی علنی‌اش هم کاری است که امشب قرار است بکند). این نمونه‌ی خوبی است از سیاست اقتصادی ایشان. ایشان پول را هم مانند وقت، پیش‌خور می‌کند و صرف‌ کارهای عبث و باطل؛ موقعی که وقتِ کارهای بنیادین و اساسی کشور برسد، انحرافِ بودجه‌اش روشن می‌شود و حتی مجلسِ نظام حاضر به تصویب بودجه‌اش نمی‌شود (آن تعبیر «طنز» خواندن ماجرا در زبان رییس مجلس، آقای لاریجانی را به یاد بیاورید).

دوم این‌که آقای احمدی‌نژاد نشان داد که نه تنها دروغ‌گوی قهاری است – و به عبارتی «کذاب» است – بلکه در دروغ‌گویی پدیده‌ای نیز هست. او دروغ‌گویی مثال‌زدنی است که نظیر و عدیل ندارد. چرا؟ به خاطر این‌که تخصص ویژه‌ای در دروغ‌گویی ارتجالی و فی‌المجلس هم دارد! این هم نمونه‌اش: او آقای رضایی را موسوی خطاب کرد. وقتی که به او می‌گویند که حریف‌اش موسوی نیست، به جای یک عذرخواهی ساده، بلافاصله می‌گوید من «رضایی» را با «موسوی» خلط کردم، در حالی که نه این دو اسم شبیه هم هستند و نه این دو فرد. وقتی از این ماست‌مالی بچه‌گانه نتیجه‌ای نمی‌گیرد بلافاصله می‌گوید، شما هم «سید» هستی! رضایی می‌گوید که سید هم نیست. او باز هم از رو نمی‌رود و می‌گوید بالاخره به سیدها شبیه هستی! ایشان نه تنها شهامت یک عذرخواهی ساده را ندارد (که هیچ چیز عجیب و غریب یا ننگ‌آور در آن نبود)، بلکه متوسل به دروغ‌های پی‌ در پی و عذرهای بدتر از گناهی می‌شود که همان اول می‌توانست همه چیز را درز بگیرد. این هم نمونه‌ی کوچکِ دیگری است از بقیه‌ی کارهای ایشان. این اخلاق در نوعِ انکار کردن‌های‌ ایشان در سایر موارد هم مشهود است.

همه قضیه‌ی «بعید است بگذارند اوباما رییس جمهور شود» را به یاد دارید و تاریخ هم پیش روی همه‌ی ماهاست. ایشان بدون شک توجیهی برای این «خالی‌بندی» هم دارند. به هر تقدیر، این مناظره‌ها پرونده‌ای قطور به دست ما می‌دهد از نمونه‌های پراکنده‌ی فراوانی که از صاحبِ دولتِ محمودیه‌ اکنون در اطراف و اکناف عالم پخش است.

بایگانی