یک بار دیگر اتفاقات اخیر جهان را مرور کنیم. جنگ داخلی سوریه تمام شد. بشار اسد که تا همین دیروز قصاب خوانده میشد، حالا قهرمان نامیده میشود. چه کسانی او را با آغوش گرم پذیرفتهاند؟ درست همانها که مخالفان اسد را سازماندهی میکردند و تأمین مالی: عربستان سعودی و قطر. و حالا اسد به اتحادیهی عرب برگشته است و دیگر مغضوب بقیهی همسایگان عرباش نیست. یادآوری کنیم: عدهای از فعالان سیاسی میخواستند قساوت اسد را به گوش جهانیان برسانند که صدای مردم سوریه باشند و خیرخواهان و دولتهای غربی به فکر نجات مردم سوریه از چنگال دیکتاتورشان باشد. اوباما در ماجرای بمباران شیمیایی تا لب مرز حملهی نظامی رفت ولی برگشت. آن صدا گم شد.
ایران هم وضع مشابهی دارد. از ۸۸ به این سو، خیلیها در داخل و خارج به این خیال افتادند که باید صدای مردم را به گوش جهان رساند و فرض این بود که اگر جهان بشنود، ورق برخواهد گشت. «اوباما یا با اونا یا با ما» از همینجا میآمد. البته قرار نبود اتفاقی بیفتد و نیفتاد. بعد از دوره اول روحانی و آغاز کشتارها و سرکوبهای خونین – که فاصلهشان مدام کمتر شده است – باز همین وضع حاکم شد. به طور خاص، سودجویان سیاسی و فاندبگیران کذایی بر این موج سوار شدند که باز هم «صدای مردم ایران» باشند. باز هم خبری نشد. یعنی قرار نبود کسی صدای خاصی بشنود.
قیام ژینا/جنبش مهسا شد گوشت قربانی اپوزیسیونی که از اساس هم تحلیل نادرستی از وضعیت داشتند هم اغراض و نیات جامعهی جهانی را بد فهمیده بودند (و هنوز هم بد میفهمند). اینجا هم باز قرار شد (هنوز هم همین راه را دارند میروند) که صدای مردم را به گوش جهان برسانند. نتیجه چه شده است؟
نتیجه این است: جمهوری اسلامی با عربستان سعودی (بله، پدرخواندهی ایران اینترنشنال محبوب القلوب) کنار آمده است مثل ماه (با وساطت چین و بدون غضب آمریکا). با طالبان هم معامله کرده است. با آمریکا هم بده-بستان میکند. مدتی است زندانی مبادله میکند. اسدی را از بلژیک آورده ایران. همین روزهاست که نوری هم برگردد. فرانسه تجمع مجاهدین خلق را ممنوع کرده و امروز آلبانی کمپ اشرف را زیر حمله گرفته است. مریم رجوی گفته معاملهی شرمآور فرانسه با جمهوری اسلامی است ولی ماجرا خیلی گستردهتر از اینهاست. جامعهی جهانی به فکر بسیاری چیزهاست و جلب رضایت مخالفان جمهوری اسلامی اولویتاش نیست. مهم نیست چقدر بعضی از پروردگان رسانههای مجازی با مقامات غربی عکس بگیرند یا فالوده بخورند و ذوقزده شوند. در نهایت چیزی که تعیینکنندهی اصلی مسیر وقایع است، اهداف راهبردی کشورها و منافع ملی خودشان است نه چشم و ابروی این و آن یا شعارها و آرزوهای مخالفان و معارضان این یا آن کشور. در این نکته، آمریکا و چین و روسیه و اروپا با هم اتفاق نظر دارند.
درسهایی که میگیریم چیست؟ اول اینکه کسی قرار نیست از خارج یا از مریخ (یا آمریکا و اروپا) مثل فرشتهی نجات با حملهی نظامی یا به تحریمهای مختلف برای رهایی مردم ایران از چنگال ظلم و ستم آخوندها از راه برسد. منجی میان خود مردم داخل ایران است. جای دیگری نیست. دوم اینکه، برای پس گرفتن خانه از همخانههای بیدادگر و ستمپیشه و تباه، سقف خانه را نباید بر سر ساکنان خانه خراب کرد به امید اینکه ستمکاران هم در میانه معدوم شوند. این خلاصهی فلسفهی بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور بوده است تا کنون. دیگر واضحتر از این میشود شکستاش را دید؟
تکلیف اعتراض مردم چه میشود؟ ادامه پیدا میکند. در بستر طبیعی و درونزای خودش. بدون دریوزگی پیش این یا آن قدرت غربی. بدون تملق و چاپلوسی برای غرب و شرق و انتظار از آمریکا و چین و روسیه برای فشار آوردن بر جمهوری اسلامی. با تکیه بر منافع ملی خودمان.
جمهوری اسلامی برگشته است روی ریل بقا؟ نمیدانم. جمهوری اسلامی بیشک در ضعیفترین وضعیت سیاسی، اقتصادی و فکریاش در این چهار دهه قرار دارد. رهبری سیاسی تباه شده است. نظام پوشالی و فاسد است. همهچیز در خدمت کسب و حفظ قدرت عریان و خالص قرار گرفته است. به کجا خواهد رفت؟ با وضع فعلی، جمهوری اسلامی از معامله و سازش ناگزیر است. فعلاً از معامله و سازش با غرب و عربستان آغاز کرده و هر جایی که بتواند برای عبور از این گردنهها امتیاز خواهد داد. با مردم ایران ولی به سختی بتواند سازش کند. جمهوری اسلامی هر نیمقدم عقبنشینی در برابر مردم خودش را معادل زوال میداند (شاید به درستی). پس فشار ادامه پیدا خواهد کرد. دستاوردهای مردم برای احقاق حقوقشان به سختی و با هزینهی بسیار ولی به تدریج بیشتر خواهد شد. همه چیز خوب نمیشود ولی وضع بیشک تغییر میکند. در جمهوری اسلامی، دیگر «حجاب» به وضعیت سابقاش برنخواهد گشت. حتی میان مذهبیهای سنتی باورمند به حجاب.
حالا کمی دنیا را در افق کلانتر ببینید. وضع روسیه و اوکراین هم به تدریج به سمت و سوی مشابهی میرود. ملاک اصلی حل و فصل ماجرا چیست؟ توازن قدرت. یک طرف آمریکا و اروپاست و آن سوی دیگر روسیه و چین. اینها بالاخره برای خودشان راه حلی پیدا میکنند که منافع راهبردیشان تأمین شود. کار چندانی هم به خیالات بازیگران دیگر ندارند.
عدهای فکر میکنند این وضعیت را در سیاست آمریکا «دموکراتها» درست کردهاند و اگر یک جمهوریخواه سرسخت مثل مثلا ترامپ سر کار بود تا به حال هزار بار آخوندها را راهی دروازههای جهنم کرده بود. این هم تصوری است بسیار سادهلوحانه. اولین خطایاش این است که فکر میکنند جمهوریخواهان و در صدرشان ترامپ یک اولویت اصلی دارند و آن تغییر رژیم است. ترامپ ولی ثابت کرد که دنبال معامله است. حتی ترور قاسم سلیمانی هم ابزاری بود برای کشاندن جمهوری اسلامی پای میز مذاکره. ترامپ به همان سادگی که با کرهی شمالی توافق کرد با جمهوری اسلامی هم میتوانست توافق کند. لذا خوب است در نظر داشته باشیم پارهای از ایرانیان اپوزیسیون خارج از کشور – به ویژه در آمریکا – در چه هپروتی سیر میکنند. فروکاستن بقا و زوال جمهوری اسلامی به شکاف دموکرات-جمهوریخواه در آمریکا همان خطایی است که شاه مرتکب شد و سلطنتاش را بر سر آن نهاد. این نکته را حتی خامنهای فهمیده است ولی اپوزیسیون خارج از کشور هنوز نمیفهمد.
اگر بخواهم جمعبندی کنم به نظر من در این چند سال اخیر، جمهوری اسلامی با فاصلهی کمی بر امواج سنگین مخالفان افراطیاش پیروز شده است. یک دلیل پیروزی جمهوری اسلامی، سوء تدبیر و افراط خود همین مخالفان بوده است. یعنی این هدیه را خودشان با نابخردی محض تقدیم به جمهوری اسلامی کردهاند. اما البته در ماههای گذشته به سختی میشد کسی صدای خردمندی را به گوش آنها برساند. همه به فکر به ثمر رساندن انقلاب بودند و یکسره کردن تکلیف مالهکشها، خونشورها، نایاکیها، اصلاحطلبان، وسطبازها، بیغیرتها و بیشرفها. وقتی نبود برای دیدن واقعیتهای سیاسی روی زمین. آن هیستری جمعی حالا رسیده است به آن نقطهی ناامیدی جمعی. چیزی که در این میانه کمتر کسی به آن توجه دارد این است: مردم در آیندهای دور یا نزدیک، خود را بین جمهوری اسلامی و مخالفان افراطیاش مخیر نخواهند دید. احتمال اینکه دست رد به سینهی هر دو بزنند، بسیار بالاست.
نوشتههای مرتبط:
- مفردات آزادی – ۱۵ پیدا کردن گرهگاههای پیوستگی و همافزایی مهم است. از آن...
- مفردات آزادی – ۱۳ انقلاب ۵۷ از لحظهی آغازش تا کنون بیشمار کسان را...
- مفردات آزادی – ۷ اینکه حامد اسماعیلیون میگوید این دو سرعت نیست بلکه ماراتن...
- مفردات آزادی – ۲ یکی از مهمترین خاصیتهای تاریخ خواندن این است که آدمیان...
- مفردات آزادی – نسخهی صفر این روزها سعی کردم بیشتر ناظر باشم تا بتوانم بهتر...