کشور ما سابقهای طولانی در پروراندن خشونت در سیاست داشته است. این خشونت هم در زبان و حرف بوده است و هم در عمل. از همه بیشتر این خشونتها از سوی ارباب قدرت سر زده است. من به دفعات، یک بار هنگام بر پا کردن خاتمینامه و بار دیگر هنگام عمارتِ دیوانِ اصلاح، متذکر شدم که کشور ما نیاز به آرامش و سنجیدگی دارد و همین است که الگوی کار من است. آرامش، پرهیز از خشونت کلامی و عملی و خویشتنداری، حاصل پختگی است. این پختگی، جهالت و تعصب را آرامآرام به زانو در میآورد. از یاد نبریم که تنها راه شکست دادن جهل، آن هم در یک نظام سیاسی، صندوقهای رأی نیست هر چند صندوق رأی امروز ملموسترین و زندهترین ابزاری است که میتواند ریاکاری و جهل را مغلوب کند.
این مقدمه را برای این نوشتم که بگویم دامن زدن به خشونت، مهمترین سیاست احمدینژاد است (در هر حضور تلویزیونی احمدینژاد در هفتههای اخیر، میزان بالایی از خشونت کلامی موج زده است). حامیان احمدینژاد چه در انتخابات پیروز شوند و چه ناکام بمانند، توسل به خشونت در دستور کارشان است (این هم آشکارترین و بارزترین شاهدش + اظهار نظر آقای ثمره). احمدینژاد را تنها با پرهیز از آنچه که خودِ او هست میتوان به زانو در آورد. یعنی اگر او دروغ میگوید، حریفاش نه باید دروغ بگوید و نه باید دروغ را توجیه کند. اگر او ریا میکند، حریفاش باید صادق باشد و یکرنگ. اگر او بیشرم و حیاست و تف به روی تقوا و خداترسی انداخته است، حریفاش باید استوانهی شرم و تقوا و پارسایی باشد. اگر او افشاگری میکند و پردهدری، ما باید متمسک به اخلاق مسلمانی باشیم و به او بیاموزیم که حتی در مبارزه با فساد هم میتوان اخلاقی بود (که «خون به خون شستن محال آمد محال»). اگر او زباناش خشن است، زبانِ حریفاش باید سرشار از بزرگمنشی و کرامت باشد. اگر او و حامیاناش، دست به خشونت میزنند، هر که مخالف اوست، مکلف است از توسل به خشونت پرهیز کند.
دامن زدن به خشونت، پیش و پس از انتخابات، یکی از برگهای برندهی دولتِ دروغ است. مراقب باشیم که به دامن خشونتهای گفتاری و کرداری حریف نیفتیم. مراقب باشید که با خشونت کلام و عمل میتوان حتی جانِ انسانها را به آسانی به باد داد. مراقب باشید که با پس زدن خشونت و بازی نکردن در این میدان، خرد خواهد بود که پیروزِ این عرصه میشود.
پ. ن. این استراتژیِ ساختنِ بازی، از طریقِ جنگ روانی و سپس به زانو در آوردن رقیب، در این چند روز گذشته شیوهی احمدینژاد و حامیاناش بوده و این هم نمونهی تازهی آن است. خودشان ابتدا مینویسند که حامیان موسوی (یا کروبی) قصد شورش دارند و آشوب. بعد خودشان شورشی به پا میکنند ساختگی. دست به خشونت میزنند. در بحبوحهی خشونت هم انسانها به سادگی واکنش نشان میدهند. و حاصلاش میشود یک پیشبینی خود-تحققبخش. خشونت فقط یک قلم از این بازی است. تحریک نشوید. مراقب باشید و به حریفتان بیاموزید که فاصلهی اخلاقی میان شما و او، فاصلهی ماه تا ماهی است.
نوشتههای مرتبط:
- برای سمیه و محمدرضا – دو دوستِ در بند چهار روز است از سمیه هیچ خبری نیست و امروز...
- آه باران! ای امیدِ جانِ بیداران! ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید این گیسو پریشان کرده...
- الم تر کیف فعل ربک بأصحاب الفیل رییسِ کذابِ (*) دولتِ دروغ، در آستانهی انتخابات دو پروژهی...
- از فساد انگلیسی تا فساد ایرانی! شبکهی خبر ایران را (باز هم برای تمدد اعصاب!) دارم...
- موسوی مترِ مناظره را عوض کرد چرا مناظرهی موسوی با احمدینژاد، اتفاق مهمی در سیاستِ ما...