۱. به خیال من، آیندهی ایران – آیندهی انسان ایرانی زیر بال زنان ایرانی – به رغم همهی دشواریهایاش آیندهای روشن خواهد بود. اما صبر لازم دارد و خردمندی. نسرین ستوده، نرگس محمدی و بهاره هدایت فقط سه نمونه از همین سرمایههای آیندهی ما هستند.
۲. اما سرمایههای ما همه انسانیاند. هیچ کدام قدیس نیستند. از آسمان نیامدهاند. هیچ یک مصون از خطا نیستند. ستودن این زنان ستوده به این معنا نیست که هیچ اشتباهی نمیکنند، نکردهاند یا نخواهند کرد. و این نکته مهمترین اصلی است که به ویژه در سیاستورزی باید رعایت کرد.
۳. از میان سرمایههای انسانی و سیاسی ایران معاصر یکی میرحسین موسوی است. موسوی هم انسان است درست مثل بقیهی انسانها. اینکه عجولانه خطاهای انسانی موسوی را ناگهان تا ردیف خیانت و جنایت جلو ببریم، حکایت از دو خطای بزرگ دارد: قدیس دانستن خودمان و انتظار قدیس بودن از موسوی.
۴. میرحسین به خمینی گفته است «جان بیدار»؟ خوب اشتباه کرده است. اما میرحسین را با اراذل و اوباشی که زیر عبای فقهای پشمینهپوش جمهوری اسلامی جان و مالشان از حرام و تباهی آماس کرده است مقایسه میکنید؟ زهی ناجوانمردی و قدرناشناسی!
۵. آنها که امروز و امسال و در همین چند ماه ناگهان زبان باز کردهاند تا شش ماه پیش همه میگفتند «ما که سیاسی نیستیم» (و بسیاریشان – بر خلاف امثال من – مدام به ایران رفت و آمد میکردند)، همانها هستند که حالا به میرحسینی میگویند خائن و قاتل که بیش از یک دهه است در حصر است.
۶. سال ۸۸ اگر میرحسین ایستادگی نکرده بود و راه خیابان را به مردم نشان نداده بود و دست رد به سینهی فرعون نکوبیده بود، جوان امروز زمینهای نداشت برای اینکه بر سر بام رسوایی فرعون را فریاد بزند. تاریخ هر روز صبح از نو شروع نمیشود. سابقه دارد. ندیدن دلیریهای اسلافمان خطاست.
۷. میرحسین موسوی هم بیخطا نیست. اما آنچه بهاره هدایت دربارهی موسوی گفته است دور از انصاف است و خطاست. به کدام نشان؟ به این نشان که آن جنبش عظیم سال ۸۸ را اتفاقاً میرحسین موسوی به پیش برد و ثمر درستاش را هم داد. بهاره هدایت مانند بسیاری از ما در صف مردم بود و کنار باقی مردم.
۸. این هشدار و زنهار را باید همیشه همه به گوش بگیریم که ما یکسره انسانیم. قدیس نیستیم. در تشخیصهای سیاسی و اجتماعیمان کم پیش نمیآید که خطا کنیم. این خطا را همه مرتکب میشوند چه آنها که دوستشان داریم چه آنها که دشمن ما هستند. خودتان را قدیس نکنید و دیگران را اهرمن.
۹. این میرحسین که به او هجوم میبرید همان است که در انتخابات ۱۴۰۰ کنار جان به لب رسیدگان ایستاد. این میرحسین همان است که زن دلیر دیگری در کنار اوست. زهرا رهنوردی که هنوز با منجمد کردن تصویر او در گذشته، دارند او را مدافع حجاب اجباری جا میزنند.
۱۰. اینکه دلیری این دو تن را در ایستادگی در برابر خودکامگی نمیبینید، به خودتان بستگی دارد. اهمیتی هم ندارد. اما خرد میگوید که اگر قصد و نیتتان در مبارزه با ستم جدی است (و تمام هم و غم شما مقصور در انتقامجویی و تشفیخاطر نیست)، دستهای خودتان را خالی نکنید.
نوشتههای مرتبط:
- تا غول بیابان نفریبد به سرابت چشماندازهای پیش روی ایران را باید به دقت و البته...
- سخنی با مسعود پزشکیان ابتدا میکنم به نقل عباراتی از بیانیهی ۱۶ میر دلاور...
- بلاغت، حلقه به گوش شعبده روز سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲. دانشگاه لایدن. کنفرانس انجمن ایرانشناسی...
- مفردات آزادی – ۱۴ پیام تازهی میرحسین موسوی مضمونی کلیدی دارد که قلب تپندهی...
- الم تر کیف فعل ربک بأصحاب الفیل رییسِ کذابِ (*) دولتِ دروغ، در آستانهی انتخابات دو پروژهی...