جنگلی بودیم
پ. ن. خوب است همینجا اعتراف کنم که این کار آقای نیکفر باعث شد بروم مجموعهی آثار لنین را که حجم زیادی دارد پیدا کنم و دانلود کنم و به تدریج شروع به خواندنشان کنم. مطمئن هستم درخششهای فکری در آثار لنین هم هست. کاش آقای نیکفر هم به جای این جور نوشتهها میرفت و «لذت بهشتی» خواندن قرآن را تجربه میکرد و به همان کشیش آمریکایی هم همین توصیه را میکرد. جهان من این جور سکولارها را بدجوری کم دارد. کافی نیست آقای نیکفر قرآن را از روی دست دیگران یا به کمک عربیدانان و عربیخوانان بفهمد. تا خودش مستقیماً لذت خواندناش را نچشد، قرآنشناسیاش یک چیزی کم دارد. البته انتظار زیادی شاید باشد. نه همه محمد ارکون میشوند و نه نصر حامد ابوزید.
مرتبط: این یادداشت را در هافینگتون پست نیز ببینید: «چه کسی از شریعت میترسد؟».
این یادداشت را هم ببینید: «اگر یک وبلاگنویس مذهبی بودم». فکر میکنم نویسنده با کلی پیشفرض یادداشت مرا خوانده است و البته پیشفرضهای نادرستاش باعث استنتاجهای نادرستتری هم شده است. ولی به هر حال بخوانید. قضاوت با شما.
و این را نیز از مانی ب: «این فقط یک پیشپرده بود».
نوشتههای مرتبط:
- راز دل خاطرم نیست این را پیشتر نوشته باشم اینجا یا نه....
- تدارک مافات دیر زمانی است که اینجا – وبلاگ – گرد و...
- گر چه ماهِ رمضان است… (۱) با خود عهد کرده بودم که از مناسبت ماه رمضان...
- تصحیح یک اشتباه امروز خبری در سایت هنر و موسیقی آمده بود دربارهی...
- اخبار معوقه! این دو سه روز گذشته به مرحمت بد قولیهای شرکت...