اینها شاید حرفهایی تکراری باشد. آنها که اهل ترجمه هستند یا اصولاً به مقایسهها ترجمهها حساسیت دارند، حرفام را بهتر میفهمند. از این مقالهی توماس فریدمن دو ترجمه در رسانهها آمده است. یکی در بیبیسی فارسی آنلاین و دیگری در وبسایت رادیو زمانه.
بد نیست این دو ترجمه را مقایسه کنید. خوب مطلب رادیو زمانه را البته من ترجمه نکرده بودم، ولی اگر من هم قرار بود ترجمه کنم، بسیار شیوهی مطلب ترجمه شده در زمانه را میپسندیدم تا ترجمهی لفظ به لفظ و مصنوعی بیبیسی فارسی را. ترجمه اصولاً کار بسیار دشواری است، بسیار دشوار. کم هستند کسانی که از عهدهی ترجمهی سلیس، پاکیزه و روان یک متن بر بیایند. شاید الآن بیش از دوازه سال است که به طور مستمر کار ترجمه انجام میدهم (ولی بدبختانه هیچ چیزی – مثل کتاب – جایی منتشر نکردهام؛ یک بار در ایران خواستم این کار را بکنم که پولاش جور نشد!). اما هنوز بعد از این همه سال، چندان مطمئن نیستم که خوب میتوانم ترجمه کنم. ده دوازده سال که سهل است، ممکن است کسی سی چهل سال ترجمه کند و باز هم ترجمهاش دلچسب و روان نباشد. مترجم خوب بودن، هنر است. بگذارید چند مورد از همین تفاوت ترجمهها را مقایسه کنم تا ببینید چطور ترجمهی مقالهی فریدمن در زمانه سلیستر است و راحتتر با خواننده ارتباط بر قرار میکند.
۱. بیبیسی: «برایتان یک آزمون کوچک درباره سیاست خارجی دارم». زمانه: «در اینجا میخواهم یک تست کوچک در باره سیاست خارجی مطرح کنم».
۲. بیبیسی: «روز یازدهم سپتامبر، شهروندان کشور الف از جمله معدود کسانی در جهان اسلام بودند که به گونه ای خودجوش تجمعی در حمایت از آمریکا برگزار کردند». زمانه: «در یازده سپتامبر، شهروندان کشور الف در میان اندک کشورهای مسلمان بودند که تظاهرات خودجوش به طرفداری از آمریکا به راه انداختند».
۳. بیبیسی: «رئیس جمهور رادیکال کشور الف اخیرا برای افزایش محبوبیت خود کنفرانسی درباره اینکه چرا هولوکاست هرگز اتفاق نیافتاده برگزار کرد». زمانه: «رییسجمهور تندروی کشور الف به تازگی کنفرانسی درباره هولوکاستی برگزار کرد که هرگز اتفاق نیفتاده است». [اینجا البته ترجمهی جملهی آخر در زمانه غلط است. ترجمهی درست همان است که بیبیسی آورده است اما «اخیراً» را با «به تازگی» و «رادیکال» را با «تندرو» مقایسه کنید].
۴. بیبیسی: «کشور الف برای منافع استراتژیک خود می خواهد شاهد موفقیت دولت تحت هدایت شیعیان عراق که طرفدار آمریکاست باشد». زمانه: «کشور الف دارای منافع راهبردی در پیروزی دولت منتخب شیعه و طرفدار آمریکا در عراق است».
۵. بیبیسی: «کشور الف به طور سرانه بیش از هر کشور دیگری در خاور میانه اسلامی، وبلاگ نویس دارد». زمانه: «کشورالف به نسبت، بیشترین وبلاگنویسان را در کشورهای خاورمیانه دارد» [به طور سرانه؟!]
۶. بیبیسی: «آن شاخه از اسلام که اکثریت مردم کشور الف پیرو آن هستند به زنان احترام می گذارد، در پرتو مدرنیت درهایش به روی قرائت های تازه باز است و پوچ گرایی از نوع القاعده را رد می کند». زمانه: «نوع اسلامی که در کشور الف پیاده شده است، به زنان احترام میگذارد و با نظر به تجدد، نسبت به تفسیر دوباره، باز است و هیچانگاری القاعده را برنمیتابد». [مقایسه کنید: «مدرنیت» و «تجدد» را، و «پوچگرایی» و «هیچانگاری» را، و «قرائتهای تازه» و «تفسیر دوباره» را.]
۷. بیبیسی: «محمد حسین عادلی، سفیر سابق ایران در لندن، در مجمع داووس به من گفت از آنجا که آمریکا دو عدد از بزرگترین دشمنان ایران – طالبان و صدام – را نابود کرده بحثی در ایران درگرفته که می گوید آیا واقعا ما همچنان باید با این شدت مقابل آمریکا عمل کنیم… اکنون آمادگی بیشتری برای دیالوگ با آمریکا وجود دارد». زمانه: «به گفته محمد حسین عادلی، سفیر پیشین ایران در لندن، از آنجا که ایالات متحده دو دشمن بزرگ ایران، طالبان وصدام، را از میان برداشت، بحثی در ایران در جریان است که آیا ما باید همچنان چنین سخت علیه آمریکاییها اقدام کنیم». [البته در ترجمهی زمانه، اینجا جملهی آخر حذف شده است و «مجمع داووس» نیز ترجمه نشده است].
۸. بی بیسی: «فقط همین کار را بکنید – و بعد عقب بنشینید و شاهد باشید که چه بحث خارق العاده ای در ایران درخواهد گرفت. می توانید خانه تان را روی آن شرط ببندید». زمانه: «فقط این کار بکنید، و بنشینید و شاهد خروش شگفتآورترین بحثها در داخل ایران باشید. میتوانید بر سر آن شرط ببندید».
نمیشود هیچ مرزبندی دقیقی داشت که لزوماً این بهتر است یا آن. اما متن ترجمه شده در زمانه، روانتر است. کلمات انتخاب شده بیشتر به فضای زبان فارسی میخورد. متن زمانه، قواعد نوشتاری وب (مخصوصاً نیمفاصلهی محبوب) را به خوبی رعایت کرده است. به اینها البته میتوانید عناوین فرعی و داخلی افزوده شده از سوی زمانه را بیفزایید که متن را خوشخوان (و شاید جهتدار) میکنند. مترجم زمانه ادبیات فارسیاش بسیار بهتر از دانش زبان انگلیسیاش است. بر عکس مترجم بیبیسی فارسی، انگلیسی را خیلی بهتر میفهمد، اما دانش فارسیاش آن قدر خوب نیست که بتواند ترجمهای شسته رفته و خوب تحویل دهد. موازنهی میان دانش زبان مبدأ و مقصد در ترجمه بسیار مهم است. مترجم زمانه ترجمهاش به نسبت ترجمهی بیبیسی، بسیار آزادتر است و در عین آزادی صدمهی چندانی به متن اصلی نزده است. مترجم بیبیسی تلاش کرده است وفاداری مطلقاش را نسبت به متن حفظ کند، حتی به قیمت قربانی کردن روانی و پاکیزگی زبان فارسی.
درست است که سلیقهی هر آدمی در انتخاب متنِ مورد نظرش مهم است، اما ترجمه است که عملاً به خوش نشستن یک متن در ذهن خواننده کمک میکند. من همیشه نهج البلاغهی ترجمهی شهیدی را بر ترجمههای دیگری ترجیح دادهام. زمین تا آسمان میان ترجمهی قرآن خرمشاهی و ترجمهی الهی قمشهای (!) فرق است. بد نیست کسانی که حافظهی کتابشان از من بهتر است نام کتابهایی را که ترجمههای مختلف دارند، زیر مطلب بنویسند تا هم به مجموعهی اطلاعات اینجا اضافه شود و هم مقایسهی خوبی بشود انجام داد. (شاید یک مورد نزدیک به موضوع وجود ویرایشها و تصحیحهای مختلف از یک متن کلاسیک است: حافظ قزوینی-غنی یا انجوی شیرازی را مقایسه کنید با حافظ به سعی سایه). ممنون میشوم خوانندگان به گسترش این بحث کمک کنند. آوردنِ مثالهای مختلف شروع خوبی است.
مطلب مرتبطی یافت نشد.