سواری به شیطان

هلاک می‌شوم اگر این‌ را نگویم. این جمله را دوستی نازنین از آدم خاصی نقل کرد. با رعایت ناشناس بودن همه‌ی طرف‌ها و اعتنا به اصل مضمون می‌آورم: «پشت آدم می‌شکند وقتی ببیند بعد از چهل سال سجده بردن پیش حق، همه‌اش به شیطان سواری داده است!» پس و پیش ماجرا را می‌گذارم برای اهل حال و صاحبانِ حکایت. مشابه مضمون و معنا در حدیث و روایت و حکایت و شعر و داستان هست. این صورت‌بندی‌اش با توجه به داستان‌های نشسته در پشت‌اش جالب بود. تازه شد قصه برای من… این‌ها باشد تا ما هم یک وقتی از شیطان خودمان بگوییم… هر کسی برای خودش شیطانی دارد و خدایی! ای خدای من! مرا از شیطان (و شیطان‌های) من، برهان! چیزی شبیه به این چیزها! تو که می‌دانی ما کجاها زمین می‌خوریم! پس زمین‌مان نزن! زورآزمایی با ما نکن! ما هم سعی می‌کنیم با تو زورآزمایی نکنیم! ما که زمین‌خورده‌ایم از همان اول!
بایگانی