نگویید چه شده است این پشت سر هم بیتک و مصرع مینویسد. این شعری که ناظری میخواند، این شعر، این مثنویای که سایه سروده است آدم را پارهپاره میکند. حالِ مرا خراب میکند. هر بیتی را که مینویسم یکی دیگر از پس و پیشاش هجوم میآورد… «هر کجا فریادِ آزادی منم!». این وصفِ حالِ چه نسلی بوده است؟ «بر زمینِ سرد، خونِ گرمِ تو / ریخت آن گرگ و نبودش شرمِ تو»….
داغِ ماتمهاست بر جانام بسی
در دلام پیوسته میگرید کسی…
داغِ ماتمهاست بر جانام بسی
در دلام پیوسته میگرید کسی…
مطلب مرتبطی یافت نشد.