مرگِ رسانه‌ی آزاد، سالم و مستقل

این را به یکی از دوستان نازنین همیشه می‌گویم که ما همیشه برای تمدد اعصاب و تفریح، بعضی وقت‌ها شبکه‌ی خبر ایران را تماشا می‌کنیم. یعنی حقیقتاً برای این‌که آدم قدر عافیت و رسانه‌ی سالمی را که تماشا کردن‌اش اهانت به شعورِ انسانی نباشد، بداند، باید هفته‌ای یک بار تماشاگر برنامه‌ها و به ویژه اخبار صدا و سیمای ایران باشد. خوب این تماشا به قصد تفریح و دانستنِ قدرِ عافیت، زمانی معنا دارد که دست‌ات باز باشد و بتوانی انتخاب کنی؛ یعنی امکان تماشای شبکه ی ۲۴ ساعته‌ی خبری بی‌بی‌سی انگلیسی، الجزیره، سی‌ان‌ان، پرس‌ تی‌وی، تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی را داشته باشی. بدیهی است که وقتی امکان انتخاب نباشد، تفریح و تمدد اعصاب هم بلاموضوع می‌شود و باید به همان سوهان روح قناعت کرد!

اگر رییس جمهور آینده‌ی ما احمدی‌نژاد نباشد، طبیعی است یکی از اولین انتظارهای هر ایرانی که به شعورِ خودش احترام می‌گذارد این است که رسانه‌هایی ببیند سالم، آزاد، مستقل و حرفه‌ای. خوب اولین سؤالی که پیش می‌آید این است که چطور می‌توان فهمید و نشان داد که رسانه‌های فعلی فاقد این ویژگی‌هاست؟ پاسخ بسیار ساده است؛ کافی است ۱. شبکه‌های خبری صدا و سیما در داخل و خارج کشور؛ ۲. وب‌سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)؛ ۳. خبرگزاری فارس؛ ۴. رجا نیوز و وب‌سایت‌ها، روزنامه‌ها و شبکه‌های خبری وابسته و پیوسته را تماشا کنید. یک نگاه سرسری به این‌ها نشان می‌دهد که چگونه کیفیت و محتوا در این‌ها قربانی سیاست‌های سطحی، تنگ‌نظرانه و عوام‌فریبانه شده است. از نمونه‌های دم دستی و اخیرش این‌ها را می‌توان نام برد: ۱. فارس نیوز با هلهله و ذوق و شوق مطلب می‌نویسد با این مضمون که سفر به ماه بزرگترین دروغ قرن بیستم بوده است با مراجع و منابعی که دیدن‌شان مرغ بریان را به خنده می‌اندازد (ورشکستگی فکری را ببینید که اولین پارگراف مطلب نقل قول از آدولف هیتلر است)؛ ۲. رجا نیوز تیتر می‌زند با این مضمون که «فردا» صبح استقبال «خودجوش» از احمدی‌نژاد انجام می‌شود؛ و ۳. ایرنا تیتر می‌زند که: «کانادا هم خواستار آزادی فوری جاسوس خود در ایران شد».

نمونه‌ی اولی به قدر کافی خنده‌دار است؛ رسانه‌های حامی دولت، که طبعاً پیرو ادبیات، زبان و نگاه رییس دولت نهم هستند، برای این‌که نشان بدهند استکبار جهانی و آمریکا و اسراییل چقدر حیله و نیرنگ‌شان پرسابقه و دامنه‌دار است حاضرند همه‌ی بدیهیات عقلی را زیر پا بگذارند و هر حرفی را با ذوق و شوق صد برابر بزرگ کنند و یک بار نپرسند که آیا اصل این ادعا صحت دارد یا نه. یک بار نوشته بودم که کم مانده است بگویند کروی بودن کره‌ی زمین و این‌که زمین دور خورشید می‌چرخد توطئه‌ی آمریکا و اسراییل بوده است و اصلاً گالیله ساخته و پرداخته‌ی لابی صهیونیستی است! نمونه‌ی دوم، بیش از حد با مزه است. اول که تیتر را دیدم، فکر کردم اشتباهی رخ داده است. اما دیدم دقیقاً بر عکس منطق فکری رجانیوز عیناً همین است: منطق ملانصرالدینی! خوب البته «عقل»ای وجود نداشته که نهیب بزند وقتی چیزی قرار است «خودجوش» باشد، خبرش لابد بعد از اتفاق رو می‌شود، نه قبل‌اش. عقل سلیم حکم می‌کند بر همین مبنا قضاوت کنیم تمام استقبال‌های «خودجوش»‌ای که از رییس دولت نهم می‌شود از چه جنس است! اما تیتر نمونه‌ی سوم را که خواندم لحظه‌ی در ذهن‌ام جست‌وجو کردم که آخرین جاسوس کانادا (!) که در ایران دستگیر شده چه کسی بوده است که کانادا «هم» خواستاری آزادی فوری جاسوس‌اش (!) شده! تصور قیافه‌ی بنده با دیدن نام «رکسانا صابری» در متن خبر دشوار نیست. تیتر و متن خبر، بیشتر به لودگی و مسخره‌بازی (و مطلب طنز و کاریکاتور) شبیه است تا عنوان تریبون خبرگزاری رسمی کشور جمهوری اسلامی ایران. ایرنا، تبدیل به نمونه‌ی رقت‌انگیز و رنگ و رو  رفته‌ی روزنامه‌ی کیهان شده است. (می‌فرمایند که: «به بهانه تهیه گزارش برای رادیوی سراسری آمریکا، فاکس نیوز و بی بی سی در ایران جاسوسی می‌کرد»؛‌ راستی اسم دستگاه‌های امنیتی و جاسوسی آمریکا و انگلیس و کانادا چه بود؟!).

خوب، این‌ها مشتی است نمونه‌ی خروار. یعنی واقعاً کافی است کسی همین‌ها را کنار هم قرار بدهد تا این پازل بزرگ‌تر شکل بگیرد. به این نمونه‌ها، دسته‌گل‌های روزمره‌ی صدا و سیما را هم می‌توانید اضافه کنید. این‌ها چیزی است بالاتر از دروغ‌گویی و فریب مخاطب. دروغ‌گویی و مردم‌فریبی کمترین عنوانی است که می‌توان بر این‌ها نهاد. این‌ها نشانه‌های مرگ رسانه‌ی سالم است. چیزی که می‌بینیم علایم ریشه دواندن قانقاریای مزمنی در رسانه‌های رسمی سال‌های اخیر در ایران است. طبیعی است که اگر رییس جمهور بعدی ما آقای احمدی‌نژاد باشد، وضع از همین که هست بدتر هم خواهد شد. هم‌فکران ایشان بودند که ایرنا را به این روز انداخته‌اند؛ طبیعی است که تغییر را باید از کس دیگری طلب کرد. اما دستِ کدام رییس جمهور توان این همه تغییر را دارد؟ کدام یک از این‌ها به دست رییس جمهور بعدی حل خواهد شد؟ جواب این‌ها را نمی‌دانم. ولی بد نیست آقای موسوی و آقای کروبی، به فکر چاره‌ای اساسی‌تر باشند برای این آبروریزی فرهنگی و رسانه‌ای.

مسئولان فرهنگی کشور به جای این‌که فکر و ذکرشان براندازی نرم و رسانه‌ای دشمن باشد، کافی است نگاهی به عملکرد خودشان بکنند تا به طرفه العینی دریابند که با این شیوه‌ی مدیریت، ما نیاز به هیچ دشمنی نداریم. می‌دانید؟ رسانه‌های «خارج از کشور»، شاید شیطنت بکنند و حرف‌های دروغی را هم وسط حرف‌های راست‌شان به ما قالب کنند و ما نفهمیم. مشکل این است که رسانه‌های «داخل»، نود درصد حرف‌هاشان یا از جنس همین‌ نمونه‌هایی است که در بالا آوردم یا چنان تیشه به ریشه‌ی آبرو و اعتبار خودشان زده‌اند که کمتر کسی است که حتی رغبت کند سراغ‌شان برود چه برسد به اعتمادِ به آن‌ها. رسانه‌ای که مهارت و توانِ اعتمادسازی داشته باشد، هر چند سوء نیت داشته باشد، همیشه موفق‌تر از رسانه‌ای است که عاجز از ایجاد اعتماد است ولو حسن نیت داشته باشد. البته از نمونه‌های بالا، نه تنها ناتوانی و بی‌کفایتی (به اضافه‌ی غیبتِ معنادار نگاه عقلی) مشهود است، بلکه حسن نیتی نیز دیده نمی‌شود.

بایگانی