تقریر صواب و تحریفِ سخنِ راستِ سالکان…

امشب تا سحر، قاضی همدانی دست از سر من بر نمی‌دارد. دو چیز مرا سخت آزرده‌خاطر می‌کند: یکی این‌که خود به این ورطه بیفتم که سخن کسی را به وجه نادرستی تقریر کنم و معنای دیگری از آن بیرون بکشم (به هر قصدی) و دیگر آن‌که کسی سخن‌ام را تحریف کند و به غلط روایت کند و در ابطال همان که خود می‌فهمد و می‌خواهد بکوشد. تشخیص دومی البته آسان‌تر از اولی است. در دومی، ما آگاهانه می‌فهمیم که به ما جفا می‌شود و سخن‌مان بد فهمیده می‌شود. در اولی، خویشتن‌دوستی مانع از تشخیص لغزشی می‌شود که مرتکب شده‌ایم. این بند از نامه‌های قاضی همدانی را به همراه من بخوانید:

«مردی نه آن است که سخنِ راستِ سالکان بر وجهی رکیک حمل بکنند، آن‌گه در ابطالِ آن خوض کنند. مردی آن بود که همه‌ی مذاهب را وجه راست بازدست آورند، و وجهِ تحریفِ هر یکی پیدا واکنند، چنان‌که هر کسی فهم کند. خدای تعالی در صفتِ این قوم می‌گوید که «الذین یستمعون القول فیتبعون احسَنَهُ. اولئک الذین هَداهُم اللهَ و اولئک هم أولوا الالباب» اما این‌که «فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله» به چه کار آید؟ از مصطفا – صلعم – بباید آموخت که در نماز شب گفتی: اللهم اهدنی لما اختلف فیه من الحق باذنک. دانی چه می‌خواست و چه می‌طلبید؟ می‌گوید: هر چه خلق در آن خلاف کرده‌اند،‌ مرا وانمای که چون است و از کجا افتاد!» (نامه‌ها، بخش دوم، نامه‌ی ۹۵، بند ۵۰۳).

عین القضات البته در این نامه و نامه‌های قبل و بعدش، به ظرافت و ملایمت از ابوحامد غزالی انتقاد می‌کند و تلویحاً گاهی او را متهم به تحریفِ سخنان مدعیان می‌کند،‌ هر چند بدون هیچ تردیدی به فضل و دانش غزالی و مراتب سلوکِ او معترف است. نکته‌ی دیگر این‌که، شرطِ اخلاق هم این است که در هر چه می‌خوانیم و می‌شنویم، ابتدا صواب‌ترین برداشت ممکن را باید از سخن داشته باشیم. اگر سخنی را به «رکیک»ترین وجه و نادرست‌ترین شکل ممکن استنباط کنیم و بر همان میزان و مبنا پیوسته حواشی و زوایدِ دیگری هم بر آن بیفزاییم، در همان گامِ نخست، مروّت را فرو گذاشته‌ایم. این همان است که قاضی همدانی می‌گوید که: «مردی نه آن است…». این پیمودن راه فتنه است و بس. سخن در این مقولات زیاد است. گمان می‌کنم این نوع سخنان، از جنس سخنان قاضی همدانی، بسیاری اوقات می‌تواند راهنمای اخلاقی خوبی در ادب بحث و گفت‌وگو باشد.

پ. ن. «اذا اراد الله لعبدٍ خیراً بصّره بعیوب نفسه»

بایگانی