تلویزیون الجزیره و سقوط مبارک

هنوز نیم ساعت نشده است که خبر استعفای مبارک اعلام شده است. نزدیک به سه هفته است که تلویزیون الجزیره پوشش مستقیم و کاملی از قاهره داشته است و دست‌کم یک دوربین را فقط روی میدان تحریر نصب کرده بود. الآن با خود فکر کردم که: ایمان بیاوریم به قدرت رسانه در قرن بیست و یکم! و پند بگیریم که چگونه حاکمان مستبد در برابر رسانه به زانو در می‌آیند.

اگر مبارک درست به شیوه‌ی حکومت جمهوری اسلامی درست از شب قبل از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ که تمام رسانه‌ها را ناگهان منجمد کرد و هجوم همه‌‌جانبه‌ای به رسانه‌های مستقل و آزاد را آغاز کرد، به همان شیوه الجزیره را از مصر اخراج می‌کرد، وضع امروز مصر آیا همین بود که دقایقی پیش رخ داده است؟

نمی‌خواهم ساده‌نگر باشم و پیچیدگی‌های متعدد وضعیت مصر را نادیده بگیرم، اما بی‌شک مهم‌ترین و قوی‌ترین عامل سقوط مبارک را نقش رسانه و نقش همین تلویزیون الجزیره می‌دانم. ملت مصر علاوه بر اعتماد به نفس‌اش و ایستادگی‌اش، حتماً سپاسگزار و منت‌پذیر الجزیره نیز هست.

یک نکته‌ی دیگر را بیفزایم. الجزیره در این روزها تمام قد در قامت جبهه‌ی غرور و تعصب عربی ظاهر شد. مصر، تنها مسأله‌ی مصر نیست. مسأله‌ی جهان عرب است. عرب‌ها هم‌زبان‌اند و هم‌فرهنگ.  سقوط مبارک تصویری از همبستگی جهان عرب هم می‌تواند باشد. اگر الجزیره نمی‌بود، مصر اکنون کجا بود؟

این‌ها را جمع بزنید و خوب بیندیشید که چرا ایران هم‌چنان محبوس چنگال بیداد و استبداد است. به باور من، کلید این معما رسانه است. ایرانی‌ها، از دیروز باید به فکر تأسیس عاجل و فوری یک رسانه‌ی تلویزیونی مستقل، حرفه‌ای و قوی بیفتند  – امروز دیر است – و خیال تلویزیون‌های چریکی و شخلته و ضعیف را هم از سر بیرون کنند. رسانه‌ی حرفه‌ای آزاد کلید – یا یکی از کلیدهای – آزادی ماست. رسانه همه چیز را حل نمی‌‌کند اما چیزی است که رخنه در سد سکندر ستم می‌اندازد. خبر و آگاهی این بساط بیداد را برخواهد چید. 

پ. ن. بدیهی است که رسانه بدون مردم و مقاومت، ایستادگی و خیزش آن‌ها هیچ کاری نمی‌تواند بکند. فراموش نکنیم که قدرت سیاسی، پول و رسانه وقتی که در انحصار قدرت باشد، عجوزی را هم می‌تواند یوسف بنماید و اتفاقی را که چه بسا در یک ماه ممکن است رخ‌دادنی باشد، سال‌ها به تعویق بیندازد. اما رسانه را هم‌چنان کلیدی می‌دانم (با حفظ توجه به همه‌ی مؤلفه‌های ریز و درشت دیگر برای تغییر و دگرگونی سیاسی).

پ. ن. ۲. خوب بگذاریم غرم را هم بزنم دیگر: به نظر من بی‌بی‌سی فارسی به جز مدتی کوتاه که خیلی حرفه‌ای و کمابیش مستقل عمل کرد، هم‌چنان موجودی است محافظه‌کار که عمدتاً به فرموده و در حبس دستورالعمل‌های بوروکراتیک عمل می‌کند. شاید این قضاوت من شتاب‌زده و حتی درشت باشد ولی پس ذهن‌ام همیشه با خود فکر می‌کنم که حکومت فعلی جمهوری اسلامی ایران گاهی سخت وامدار همین تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی می‌شود. اگر به قدر سر مویی حس و حمیت و شهامت الجزیره در بی‌بی‌سی فارسی می‌بود، شاید وضع ایران امروز بهتر می‌بود. این را به حساب غر بعد از تحلیل‌ام بگذارید ولی فکر می‌کنم این مضمون خیلی هم خالی از حقیقت نباشد.

بایگانی