مدتهاست مضامین این نوشته را پیش رو دارم و کوشش میکنم با توجه به مصادیقی که هر روز میبینم، نظر و نظریهام را بیشتر صیقل دهم. با این احوال، چیزی که در زیر میآید طرحی قلمانداز است و بیشتر سیاهمشق است تا سخنی سنجیده و غایی.
فضای مجازی ما – که این روزها بخشی از فضای واقعی ماست و چه بسا همان فضای واقعی ما در لباسی دیگر است – فضایی است که امروزه بر مدار «لایک» و «کامنت» و «همخوان کردن» میچرخد. اینها امروز هم به مثابهی ابزار شناخت و معرفت عمل میکنند و هم در قامتِ عمل، ایفای نقش میکنند. در نتیجه، لایک و کامنت و همخوان کردن مطلبی لزوماً همیشه نمیتوانند بیطرفانه یا خنثی باشند. خود اینها به معنای جانبداری هم هستند و چه بسا اعلام موضعی به زبانی است که اگر قرار بود به شکل دیگری بیان شود، مستلزم نوشتن جملات فراوانی میبود. در نتیجه، اینها ابزار و مقدمهی شناخت ما از عالم، از آدم، از دوستانمان و از جملهی صادر و وارد فضای مجازی هستند. با اینها میشود آدمها را شناخت. گاهی میشود بر اساس همینها الگویی ساخت و به درکی از شخصیت افراد رسید. گاهی هم البته نه، آن هم به این دلیل که شخصیت انسانها پیچیده است و ابعاد و ساحتهایی دارد که با چند لایک و کامنت شناختنی نیستند.
فضای مجازی، در و دروازه ندارد. به عبارت دقیقتر، فضای مجازی ته ندارد؛ عایق ندارد. در فضای مجازی، حریم خصوصی بیشتر چیزی است در حد تعبیر استعاری. فضای خصوصی در عالم سایبر، معنایاش با فضای خصوصی در عالم واقع فرق دارد. این البته نتیجه نمیدهد که اصول اخلاقی از اعتبار میافتند. مقصود این است که گاهی اوقات خیال میکنیم که آنچه در فیسبوک یا گودر مینویسم، به گوش و چشم کسانی که در زمرهی محرمان یا دوستان ما نیستند، نمیرسد. شاید ما نپسندیم که کسانی که یا با ما اختلاف فکری دارند یا اسباب آشفتگی و آزردگی ما میشوند در فضاهای مجازیای که در آنها مینویسیم حضور داشته باشند. اما این هرگز به این معنا نیست که آنها دسترسی به چیزی که در آنجا میگوییم نخواهند داشت.
بگذارید به بیانی صریحتر بگویم: وقتی کسی پا به فضای مجازی گذاشت و چیزی در این فضا نوشت (دقت کنید که ایمیل در این زمره نیست)، هر وقت چیزی در چنین فضایی بنویسد یا دوستاناش چیزی در این فضا بگویند، دیگر آن فضا خصوصی نمیماند. این سخنان دست به دست میچرخد و به چشم و گوش کسانی میرسد که شاید ما نخواهیم. خلاصه اینکه در این فضا، نوشتن همان و خارج شدن اختیار و سرنوشت آن نوشته از دست ما همان. کسی که پا به فضای مجازی میگذارد و میخواهد همچنان که محتویات ایمیلاش را کنترل میکند (که تازه این هم این روزها چندان قطعی نیست)، محتویاتی را هم که در فضای سایبر، خصوصاً وب ۲.۰ تولید میکند، به همان شیوه مدیریت کند، خصلت این فضا را هنوز درک نکرده است.
بهترین نمونههای عمومی بودن فضاهای وب ۲.۰ فیسبوک و گودر هستند. اینکه میگوییم صفحهی شخصی فلانی در فیسبوک یا فضای گودری اختصاصی او، تنها تعبیری استعاری است. در حقیقت این فضاها مطلقاً خصوصی نیست و بالقوه و بالفعل پیش نگاه تمام بنیآدم رژه میروند. پس کسانی که بسیار اهل تحفظاند و مایل نیستند در این فضاها ظاهر شوند، باید بیش از این مراقب باشند (یا دستکم عبارات و الفاظشان را حسابشده انتخاب کنند). بگذارید مثالی بزنم. من با آقای الف دوست هستم و او با آقا یا خانم ب و ج دوست است. ممکن است من هم با فرد ب دوست باشم ولی فرد ج دوست من نباشد و چه بسا دشمنِ خونی من باشد. در فضای مجازی امکان دسترسی پیدا کردن فرد ج به مراودات فیسبوکیه و گودریهی من و آقای الف به سادگیِ آب خوردن میسر است ولو فرد ج هرگز در زمرهی دوستان من نباشد، مگر اینکه تصمیم بگیریم در همین فضاها به فرد مزبور پیغامی خصوصی بفرستیم که در آن صورت تبدیل میشود به چیزی شبیه ایمیل. اینجا میتوان از «فضای خصوصی» دم زد؛ در موارد قبلی از فضای خصوصی سخن گفتن مترادف است با نشناختن این فضا.
عالمی که در آن زندگی میکنیم روز به روز بیش از گذشته تبدیل به جهانی شیشهای میشود. زیستن در این فضا، آدابی دارد. آدابی را هم باید برای همزیستی بهتر و – شاید – امنتر در این فضا ایجاد کرد و دربارهشان گفتوگو کرد. اما اینکه خیال کنیم این فضا امنیت محض دارد یا کلید آن به دست ماست یا چه بسا که خصوصی یا عمومی بودناش به گفته یا میل ماست، تصوری است باطل و گول زدن خودمان است.
اما دربارهی «لایک» و «کامنت» و «همخوان کردن» هم باید بیش از این بنویسم و اینکه چقدر همینها میتوانند به مثابهی عمل و گفته کار کنند و میتوانند دیدگاه آدمها را هم نسبت به هم تغییر دهند. این کارها (لایک، کامنت و همخوان کردن)، اخلاقی دارند. دستکم هنجارهای شناختهشدهای برای همهی اینها هست. گاهی اوقات عدول از همین اخلاق و آداب هم دردسرساز میشود. این یک نکته بماند برای یادداشتی دیگر. همینقدر نشانهای را اینجا بگذارم برای بعد.
مطلب مرتبطی یافت نشد.