کدام اسلام؟ کدام حقوق؟ کدام بشر؟

ترجمه‌ی فارسی ویرایش پنجم کتاب «اسلام و حقوق بشر: سنت و سیاست» نوشته‌ی آن الیزابت مایر که حدود دو سال پیش آغاز شد فردا با حضور نویسنده‌اش در توانا رونمایی می‌شود. نویسنده در این کتاب چه می‌گوید؟ لُبّ مدعای نویسنده این است که هر گونه توجیهی که دولت‌های مختلف برای نقض حقوق بشر بین‌المللی ارایه کنند و مستمسک‌شان برای نقض این حقوق، اسلام باشد، باید نقد شود. لذا از آن‌جا که دولت‌ها یا حکومت‌های معاصر با احکام اسلامی برخوردی گزینشی دارند آن هم تنها تا حدی که سیاست‌های محلی‌شان اقتضا کند، بررسی ادله‌ی غیر دینی مستتر در سیاست‌های آن‌ها که رسماً پشت نقابی از احکام اسلام و شریعت پنهان است، امری است موجه و مشروع. این خلاصه‌ی مدعیات اصلی آن الیزابت مایر است.

نویسنده در همان مقدمه‌ی کتاب به درستی به این نکته اشاره می‌کند که عنوان کتاب، «اسمی بی مسما»ست (ص. ۱۳ متن فارسی). در نتیجه، به خوبی آگاه است که تعبیر «اسلام» تعبیر مسأله‌ساز، نادقیق و گمراه‌کننده است. اما نه این عنوان را تغییر می‌دهد و نه در جای جای کتاب وقتی از «احکام اسلام» یا «شریعت» سخن می‌گوید، بحثی انتقادی را درباره‌ی تاریخ شکل‌گیری این اصطلاحات و تعابیر در ادبیات غربی و هم‌چنین ادبیات مسلمانی مدرن مطرح می‌کند. اما برای مقصود او، تا همین اندازه که به پیچیدگی بحث اگاه است، کافی است که خواننده این نکته را پس ذهن داشته باشد که نخست با عاملیت افراد مواجه است و دیگر این‌که طرف حساب‌اش دولت‌ها و حکومت‌هایی است که دست بر قضا نویسنده در عمده‌ی موارد آن‌ها را به صفت «خاور میانه‌ای» منسوب می‌کند تا «اسلامی» که عنوانی است مسأله‌دار و محل نزاع.

مسأله‌ی محوری مایر، تناقض فرضی یا احتمالی چیزی به اسم «اسلام» با «حقوق بشر» نیست. مسأله‌ی اصلی او این است که در روزگار معاصر به ویژه از نیمه‌ی دوم قرن بیستم به بعد چه اتفاقی افتاده است که بعضی کشورهای خاورمیانه‌ای که اکثریتی مسلمان دارند، به سوی ارایه‌ی نسخه‌هایی بدیل از اعلامیه‌ی حقوق بشر رفته‌اند. سیاست‌های اسلامی‌سازی در ایران پس از انقلاب ۵۷، پاکستان دوره‌ی ضیاء الحق (با مروری نسبتاً جامع بر عقاید مودودی)، سودان زمان جعفر نمیری با ارجاع به قوانین و سیاست‌های رسمی این کشورها (به ویژه با نقل قول‌هایی از قانون‌های اساسی این کشورها) بررسی می‌شوند. در کنار قوانین و اعلامیه‌های عربستان سعودی و مصر، قانون‌های اساسی عراق و افغانستان پس از حمله‌ی آمریکا هم از بخش‌های تطبیقی مهم این کتاب به شمار می‌روند.

نویسنده در تقریباً اغلب موارد کوشیده است از نگاه پلمیک و یکپارچه‌سازی که از اسلام و حقوق بشر دوقطبی کاذبی می‌سازد پرهیز کند اما در پاره‌ای موارد عنان از کف می‌دهد به جای بحث‌انگیز کردن مقولاتی جزمی و به ظاهر پذیرفته‌شده‌ای مثل «شریعت»، «احکام اسلام» و مقولاتی از این دست (به طور مشخص‌تر ادعای این‌که اسلام لزوماً و ضرورتاً باید دستورالعملی حکومتی داشته باشد)، در دام همان منطق مروجان و مدافعان طرح‌های اسلامی حقوق بشر می‌افتد و گفتار آن‌ها را ولو ناخواسته بازتولید می‌کند. او به درستی از برخورد گزینشی دولت‌های غربی با کشورهای ناقض حقوق بشر در خاور میانه (و جاهای دیگر دنیا) یاد می‌کند ولی هم‌چنان شورمندانه از جهان‌شمولی ایده‌ی حقوق بشر دفاع می‌کند بدون این‌که رفتار تناقض‌آمیز یا ریاکارانه‌ی آن‌ها را توجیه کند (بنگرید به صفحات ۴۵ و ۴۶ متن فارسی). از دید او، کارنامه‌ی غیر قابل دفاع کشورهایی که از رتوریک حقوق بشر برای حمله به کشورهای خاورمیانه استفاده کرده‌اند، دلیل موجهی برای چشم فروبستن بر نقض حقوق بشر در این کشورها نیست.

نفس این‌که مایر در روایتی که از حقوق بشر به دست می‌دهد، بر همدستی دولت‌های غربی مروج حقوق بشر با حکومت‌های خودکامه و استفاده‌ی مزورانه‌ی آن‌ها از حقوق بشر در گفتار سیاسی‌شان چشم فرو نمی‌بندد، نکته‌ای است در خور اهمیت. قلمرو کار او – حتی در مواردی که خواننده با او همدل نباشد – دانشگاهی است و کتاب اساساً و اصالتاً از جنس جزوه‌ها و دستورالعمل‌هایی که در نهادها و سازمان‌های فکری نزدیک به حکومت‌ها و سیاست‌های دولت‌های غربی ساخته می‌شود، نیست. خصلت دانشگاهی و علمی کتاب، اثر او را از نوع آثاری که به هر تقدیر مروج و مبلغ سیاستی جزم‌اندیشانه و ایدئولوژیک درباره‌ی رویکردهای مدرنیستی و لیبرالیستی به معنی جزمی‌شان هستند، متمایز می‌کند. مایر با حقوق بشر برخوردی کمابیش مؤمنانه دارد. این برخورد مومنانه ولو جایی به آن تصریح نشده باشد، همان مشکلی را می‌تواند بالقوه ایجاد کند که کشورهای خاورمیانه‌ای با تمسک به احکام اسلامی برای به اصطلاح فرهنگی‌سازی معیارهای حقوق بشر انجام می‌دهد. این تئوری‌ها و مفاهیم مدرن خود در قرن حاضر در کانون نقد جدی واقع‌اند نه از سوی مخالفان و منتقدان مسلمان یا غیرمسلمان‌شان بلکه دقیقاً از سوی کسانی که سخت دلبسته‌ی این دستاوردهای مدرن و امروزی بشر هستند. 

ترجمه‌ای که به این قلم انجام شده ناگزیر خالی از خلل و لغزش نیست. هر قصوری و اشکالی که در ترجمه هست، حاصل دلیری‌های کنج خلوت من است و عیب‌پوشی و نقد مشفقانه‌ی خوانندگان را طلب می‌کند. به گمانم این جنس کتاب‌ها می‌توانند آرام‌آرام فضای معرفتی و فرهنگی ما را از اسارت در جزم‌اندیشی‌های سیاسی و ایدئولوژیک و دوقطبی‌های کاذب شرقی-غربی یا دوگانه‌های خیالی اسلامی-مدرن یا اسلامی-لیبرال برهاند. جا دارد از آموزشکده‌ی توانا سپاس‌گزاری کنم که زمینه‌ساز نشر ترجمه‌ی فارسی این کتاب شدند.

نسخه‌ی پی‌دی‌اف فارسی این کتاب را می‌توانید از این‌جا یا این‌جا دانلود کنید.

بایگانی