این یادداشت را اینجا مینویسم که ساکنان درگاه بخوانند و بدانند. حاضران، غایبان را با خبر کنند و اهلِ حضور در اصغای این اشارات گوش جان بگشایند و جهد بلیغ در امتثال اوامر ملکوتی نمایند، باشد که در ملکوتِ جان رستگار شوند و عاقبت به خیر. وقتی که صفحهی دبیره را به پیشنهاد و مشورتِ صاحب سیبستان، باغدارِ ملکوت، بر پا کردیم، جمعی از همراهانِ موافق این درگاه، مخلصانه قبول دعوت کردند و ورقی بر دفتر دبیره افزوند. اما کماکان برای جمعی از مترددین درگاه و مهمتر از همه برای برخی از ساکنین حلقه، عدهای از نویسندگان غریباند و پردهنشین. توقع صاحبِ ارضِ ملکوت این است که هر یک از حلقهنشینان از سرِ عنایت چند خطی از خویش بنگارد. دقت کنید که مرادم اصلاً این نیست که هر که مینویسد به اسم و رسمِ حقیقی هستیِ خویش بر آفتاب افکند. حاشا که چنین باشد. سخنم تنها این است که توصیفی در بابِ نوشتههای صفحهی خود و اشارتی به علایق و پیشینهی خود تا بدانجا که صلاح میدانید بنویسید. اگر چه صاحبِ ارض ملکوت آنچه را که لازم باشد از نویسندگانِ حلقه میداند، اما آنها که به این خطه میآیند، شاید بخواهند بدانند حال و هوای نوشتههای هر کدامتان در چه سپهری است. لطف کنید این صفحه را متروک مگذارید! این صفحه را به دلایل زیادی برای آبادانی ملکوت گستراندیم، باشد که سفرهای باشد واجد مائدههایی آسمانی. باور کنید جلوهی دیگری به این خطوط خواهد داد! چنان که همین اکنون نوشتم، لازم نیست که بیوگرافی و شرح احوال و نام و نشان خویش بنگارید. هر چه میدانید و میخواهید بنویسید که گویای محتوا و احوالِ خانهی ملکوتیتان باشد. روی این سخن هم با نوباوهگان و نو نویسانِ ملکوت است و هم با آنان که پیشتر در جمعِ ما آمدند و هیچ نگفتند و خموشی گزیدهاند با ما! خانهی خود را آبادان کنید! خانهی دلتان آباد باشد!
تکمله:از هم مهمتر این است که بنویسید و به روز باشید! اگر قرار است به روز نباشید و خانهتان چون خانهی اروح باشد و خاموش و بینفس، خاصیت جا گرفتن در کنج ملکوت چیست؟ «در عشق زنده باید، کز مرده هیچ ناید». خاموشی یعنی مرگ! اینجا زنده باشید، نه مرده!
مطلب مرتبطی یافت نشد.